آخرین وصیت بازجوی خشن دهه ۶۰ درباره انتخابات ۱۴۰۰/ طراحی سازمانیافته چپها برای پنجمین رئیسجمهور مذاکرهخواه
محسن آرمین و دوستان او سالهاست این حقیقت را به مردم نمیگویند که منظور آنها از حضور در فرایندهای جهانی صرفاً کرنش در برابر هژمونی آمریکا است نه آنچه جریان انقلابی به آن معتقد است.
محسن آرمین، فعال اصلاحطلب و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به تازگی صحبتهایی را پیرامون انتخابات ۱۴۰۰ مطرح کرده است که به نظر میرسد بخشی از مانیفست انتخاباتی اصلاحطلبان برای سال آینده در آنها نهفته است.
او در مصاحبه خود با اعتمادآنلاین درباره چیزی که خودش آنرا "مهمترین مشکل فعلی در کشور و تهدیدها و فرصتهای نظام جمهوری اسلامی در یک دهه پیش رو"! مینامد، گفته است: بزرگترین مشکل کشور در شرایط فعلی که البته تهدید مهمی نیز تلقی میشود تداوم رویکرد ضد توسعهگرای کنونی در اداره کشور است!
آرمین که گزارشهایی درباره بازجوییهای خشن او در دهه ۶۰ نیز وجود دارد تأکید میکند: من تهدید بزرگ فعلی برای یک دهه آینده را رفتار مبتنی بر تئوری توطئه و ستیزهجویانه با جهان میدانم.
او میافزاید: ایران طی چهار دهه اخیر به استثنای دوره ریاستجمهوری مرحوم هاشمی و به ویژه دوره ریاستجمهوری آقای خاتمی از قافله پیشرفت باز مانده و همسایههای ایران به غیر از عراق و افغانستان گامهای بلندی در مسیر توسعه برداشتهاند!
آرمین تصریح میکند: ایران در حال از دست دادن آخرین فرصتها و ظرفیتها برای باقی ماندن در مسابقه توسعه در سطح دنیا و همینطور پیوند زدن امنیت خود به امنیت جهانی است که به واقع این مساله بزرگترین تهدید در دهه آینده است و توأمان تصور میکنم آخرین فرصتها در این زمینه در حال از دست رفتن است.
*این اظهارات آرمین که به شدت با مبنای امیدواری به "فراموشی حافظه عمومی" ایراد شدهاند در حالی است که طی ۳۰ سال گذشته فقط طیف مدعی توسعهگرایی و هواداران مذاکره یا همان دوستان آقای آرمین در ایران دولتداری کردهاند.
جالب است که حتی احمدینژادی که خود را اصولگرا نمیدانست و اصلاحطلبان نیز استفادههای زیادی از او بردند هم کسی بود که دائما گِرای مذاکره با آمریکا را ارسال میکرد و تقلای زیادی در این زمینه داشت.
به دیگر سخن اینکه آرمین در حدی از امیدواری برای فراموشکار بودن مردم قرار دارد که فکر میکند، میتواند این تصور را در ذهن افکار عمومی شکل دهد که طی سالهای رفته تاکنون عملا هیچ تقلایی برای مذاکره یا همان نمایش توسعهطلبی در ایران نشده و تمام رئیسجمهورهای گذشته نیز اصولگرا بودهاند!
*ایران به اندازه همسایگانش پیشرفت نکرده است! / نظر جریان انقلابی درباره تعامل با جهان چیست؟
مسئله اصلیتر اما زمینهچینی او برای شکست اصولگرایان و مدیریت جهادی در انتخابات ۱۴۰۰ با "ضد پیشرفت جلوه دادن اصولگرایان" است. نگاهی که قصد دارد به مردم بگوید اصولگرایان با جهان سر ستیز دارند، زبان بینالمللی را بلد نیستند و با تأکید بر خودکفایی و اقتصاد مقاومتی؛ قصد حضور در فرایندهای جهانی را ندارند.
انگارهای که پیش از این در یادداشت رفیق گرمابه و گلستان آرمین یعنی "سعید حجاریان" نیز متجلی شده و او گفته بود: باید هشدار داد، مسیری که مجلس انقلابی (بخوانید اصولگرایان!) و همچنین دیپلماسی انقلابی در پیش گرفته است، ایران را بعد از خروج از سازمان ملل به «ریز کشور» (Micronation) یا نهایتاً کشوری تبدیل خواهد کرد که صرفاً از سوی چند دولت خاص به رسمیت شناخته میشود. این کشورها موسوم به «نیمه رسمیتیافته» هستند و آبخازیا، اوستیای جنوبی، قبرس شمالی، صحرای غربی و ترانسنیستریا مشهورترین آنها هستند! +
این اظهارات اما در وهله اول با افتضاحی مواجه است که اصلاحطلبان در جریان مذاکرهخواهی خود و تعارفش به دیگران طی ۳۰ سال گذشته به بار آوردهاند. افتضاحی که در ماحصل خود چیزی جز گرانی، جز تحریم بیشتر و جز ذلیل شدنهایی مثل "تضمین دانستن امضای کری" و تحریم در صبح فردای امضای برجام؛ چیزی در دامن همین آقایان نگذاشته است.
در گام بعدی آنها با معجزات و دستاوردهای "مدیریت جهادی" و "اقتصاد مقاومتی" مواجهاند.
دستاوردهایی مثل خودکفا ساختن ایران در تولید سوخت که اجازه تحریم ددمنشانه دشمن را نداد، تولید واکسن کرونا، پیشرفتهسازی پایتخت ایران در دوران قالیباف، کمک به دولت در اجرای پروژههای مختلف، کماثرسازی اثر تحریمها، مصوباتی مثل اخذ مالیات از خانههای خالی و لزوم پرداخت یارانه به کمدرآمدها و تأکید بر نظارت بر قیمتها...
چپهای ستادی اما در مقابل آن افتضاح و این دستاوردها؛ به جای عذرخواهی، به جای مسئولیتپذیری و به جای "اشاره به مثبتات رقیب" که از اخلاقیات آشکار دموکراسی است؛ راه دیگری را برگزیدهاند و آن تخریب رقیب است!
دقت شود که این تخریب سازمان یافته، میتوانست توجیهی هرچند غیر عقلانی داشته باشد اگر اصلاحطلبان هرگز در قدرت نبودند و گفتمان مذاکرهخواه و سازشکار آنها امتحان نشده بود! اما اکنون که افتضاح اشاره شده به آن الصاق است؛ نمیتوان هیچ دلیل اخلاقی و عقلانی برای تخریب اصولگرایان و مدیران جهادی صاحب کارنامه آنها از سوی هسته سخت اصلاحات پیدا کرد.
آرمین در صحبتهای خود میگوید: "ایران در حال از دست دادن آخرین فرصتها و ظرفیتها برای باقی ماندن در مسابقه توسعه در سطح دنیا و همینطور پیوند زدن امنیت خود به امنیت جهانی است که به واقع این مساله بزرگترین تهدید در دهه آینده است"!
هدف دقیق این صحبتها همانطور که اشاره شد آن است که مردم نباید در انتخابات سال آینده به نامزدی با همت جهادی رأی بدهند...
بدیهیست که عمل مردم به این توصیه به معنی "ادامه وضع موجود" و سرعت نیافتن روند پیشرفت کشور است.
این در حالی است که انرژی متراکم اقتصاد مقاومتی و مدیران جهادی و کارنامه خوب این تفکرات برای ایران که در خطوط قبلی به آن اشاره کردیم؛ مثل حجم عظیم ایستاده در پشت یک سد؛ منتظر "رأی خوب" مردم است تا در شریانهای ایران جاری شود.
مسئله امنیت نداشتن و عقب افتادن ایران از توسعه جهانی نیز اظهاراتی است که یک نگاه ساده به ایفای نقش جهانی ایران در ابعاد امنیتی و توسعه نفوذ هژمونیک ایران که صرفا با بازوان پر توان علمی و اقتصادی ممکن بوده است؛ دروغ و راست آنها را به مردم و هر جوینده حقیقتی اثبات میکند.
چه اینکه یک نگاه ساده به پناه آوردن قطر به ایران پس از تحریمهای عربستان و یا حمایت اقتصادی و نظامی ایران از متحدانی مثل لبنان، ونزوئلا، بوسنی، عراق، سوریه و... اثبات میکند که سطح پیشرفت چشمگیر ایران تا کجا بوده است؟
آرمین و دوستان او سالهاست این حقیقت را به مردم نمیگویند که منظور آنها از حضور در فرایندهای جهانی صرفاً کرنش در برابر هژمونی آمریکا است نه آنچه جریان انقلابی به آن معتقد است.
بلکه جریان انقلابی میگوید حضور در فرایندهای جهانی ضرورتی است که بایستی زمینه آنرا با یک اقتصاد قوی و درونزا، با مدیریت جهادی و با حفاظت از مردم ایران در برابر تمام تنشهای اقتصادی و امنیتی تقویت کرد.
این نگاه و این اعتقاد البته مورد دشمنی اصلاحطلبان قرار دارد...{jcomments on}
Add comment
برای عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را وارد کنید.