Main menu

نحوه شکنجه‌ ایرانی‌ها در اردوگاه بعثی‌ها/ میرشمسی: سختی‌ دوران اسارت،‌ سختی‌های امروز را آسان کرده‌ است

یکی از آزادگان دفاع مقدس گفت: شکنجه‌های بسیاری در همان بازجویی اول می‌کردند. آن‌قدر در بازجویی اول مرا کتک زدند که یکی از مهره‌های کمرم زیر بار شکنجه شکست.


‌ بارها و بارها شنیده‌ایم که رؤسای جمهور آمریکا از جمهوری‌خواه گرفته تا دموکرات ادعای روی میز بودن گزینه نظامی را داشته‌اند و همواره لاف حمله به کشورمان را به زبان جاری کرده‌اند. اما با وجود ادعای قدرت نظامی هیچ‌گاه نتوانستند کوچک‌ترین اقدامی را انجام دهند، برای نمونه همین کافی است که پایگاه عین‌الاسد آمریکایی‌ها را در عراق موشک‌باران کردیم اما با وجود اینکه رئیس‌جمهور آمریکا ادعا کرده بود بیش از 50 نقطه را در صورت حمله ایران موشک‌باران می‌کنیم؛ هیچ‌کاری نتوانست انجام دهد.

بسیاری از کارشناسان بر این باورند که سابقه هشت سال دفاع مقدس عبرتی برای هر تجاوزگر است. صدام با پشتیبانی بسیاری از کشورهای غربی و شرقی به انقلاب نوپایی حمله کرد و ادعای تصرف چند روزه داشت که با آن سیلی محکم ملت ایران مواجه شد، بماند که این نهال الان به یک درخت تنومند 40 ساله تبدیل شده است و اجازه نمی‌دهد کسی چشم چپ به این مرز و بوم داشته باشد.

دفاع مقدس شکل نمی‌گرفت؛ مگر اینکه افرادی ایستادگی و مقاومت کنند؛ افرادی که جان خود را در طَبق اخلاص بگذارند و به میدان نبرد بروند. گفت‌وگوی پیش رو حکایت ایستادگی و مقاومت در دل خاک عراق است، حکایت صبر زینبی در برابر شکنجه‌های وحشیانه فرماندهان بعثی است. حکایت اسیری که سربازان عراقی را در خاک خودشان اسیر کرد. با آنکه در اردوگاه دشمن و از تحصیل دور بود؛ روحیه خود را بالا نگه داشت تا پس از بازگشت به کشور بازهم جان‌فدایِ امام و انقلاب باشد. اما این بار در سنگر علم و عمل. برای همین حتی روزی پس از اسارت استراحت نکرد و در سنگر علم، درس خود را تا دکتری ادامه داد.

 محمدرضا میرشمسی عضو شورای مرکزی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم به روزهای آغاز جنگ سراسری عراق علیه ملت ایران اشاره کرد و با بیان اینکه در آن دوران یک نوجوان 16 ساله بوده است، تصریح کرد: در مهرماه سال 1360 وارد جبهه حق علیه باطل شدم، با وجود آنکه تلاش می‌کردم در همان روزهای ابتدایی وارد مناطق عملیاتی شوم اما از حضور من جلوگیری کردند برای همین یک سال پس از جنگ در مناطق عملیاتی حضور پیدا کردم.

وی با اشاره به اینکه با وجود آنکه متولد سال 1343 است اما باز هم از حضورش در جبهه ممانعت به عمل آوردند، افزود: در آن دوران شرط حضور در مناطق جنگی و جبهه 18 سالگی بود برای همین مجبور شدم دست به شناسنامه خود ببرم و سن خود را افزایش بدهم.

این رزمنده دفاع مقدس ادامه داد: یک روز از شناسنامه‌ام کپی گرفتم و عدد 3،‌ سال 43 را لاک گرفتم و آن را به عدد 1 تبدیل کردم و به این واسطه دو سال بزرگتر از سن خود شدم؛ البته در آن دوران رضایتنامه پدر و مادر هم شرط بود اما به واسطه اینکه پدرم راضی بود اما مادرم دلش برای رفتن من رضا نبود برای همین راضی نبودند که رضایت نامه را امضا کنند.

میرشمسی با بیان اینکه پس از دستور حضرت امام (ره) برای تشکیل بسیج، آموزش‌های تخصصی را دیده بودم، اظهار داشت: با وجود اینکه آموزش‌های دوران بسیج را گذرانده بودم؛ مجدداً برای عزیمت به جبهه آموزش مجدد دیدم و آبان ماه سال 1360 راهی جبهه شدم.

وی با اشاره به حضور در عملیات‌های بستان و منطقه عملیاتی سومار تصریح کرد: فرماندهان با توجه به فعالیت‌های بنده در عملیات‌ها، در عملیات بیت‌المقدس من را به عنوان فرمانده دسته معرفی کردند که تا 20 فروردین سال 1361 در منطقه حضور داشتم که پس از آن توسط رژیم بعث عراق دستگیر و اسیر شدم.

این رزمنده دفاع مقدس در بخش دیگری از سخنان خود به شکنجه‌های وحشیانه رژیم بعث عراق و به نقش مقاومت در برابر این رفتارها اشاره کرد و گفت: دوران اسارت سراسر خاطره و سختی است اما توأمان با مقاومت. اما بنا را بر این گذاشتیم که همانند حضرت زینب(س) ادامه دهنده راه باشیم.

 

* مقاومت شکل دیگری از جنگ در دوران اسارت بود

 

میرشمسی مقاومت را شکل دیگری از جنگ با عراق در دوران اسارت عنوان کرد و با بیان اینکه شکل کار تغییر پیدا کرده بود اما همچنان در برابر دشمن ایستادگی می‌کردیم، خاطرنشان کرد: ما سفیران جمهوری اسلامی ایران در دوران اسارت در خاک عراق بودیم بنابراین سختی‌ها را تحمل و در برابر دشمن مقاومت کردیم.

 

وی با بیان اینکه دشمن تلاش می‌کرد ما را انسان‌های شکسته خورده و ناامید به جهانیان نشان دهد، خاطرنشان کرد: دشمن تلاش می‌کرد از هر روزنه‌ای هم شده رزمندگان دفاع مقدس را انسان‌های ناراحت برای شرکت در جنگ معرفی کند بنابراین با توجه به علمی که ما داشتیم سعی کردیم کوچک‌ترین فرصتی را به دشمن ندهیم.

 

این آزاده سال‌های دفاع مقدس به فعالیت‌ها و اقدامات هجومی اسرای ایرانی در زندان‌های رژیم بعث عراق اشاره کرد و گفت: بارها و بارها من از فرماندهان و سربازان عراقی در دوران اسارت شنیدم که آنها می‌گفتند «ما از دست شما خسته شدیم، انگار ما اسیر دست شما هستیم.»

 

میرشمسی با تأکید بر اینکه دشمن از دست ما خسته شده بود و تلاش می‌کرد به هر نحوی شده از دست ما رها شود، ادامه داد: اسامی ما توسط صلیب سرخ ثبت شده بود و نمی‌توانست بلایی سرمان بیاورد در حالی که افرادی که اسامی آنها ثبت نشده بود به راحتی اعدام و سر به نیست می‌کرد.

 

وی با بیان اینکه ما خودمان را در این دوران حفظ و برای بازگشت به کشور آماده می‌کردیم، یادآور شد: این موضوع را همه می‌دانستیم که وقتی می‌خواهیم به کشور برگردیم وظیفه‌ای برزگ‌تر داریم برای همین سعی کردیم بیشتر آموزش ببنیم که مبادا شرمنده شهدا و سایر رزمندگان نباشیم.

 

* از ایستان روی سر رزمنده‌ها تا شکستن مهره کمر در شکنجه‌های اولیه رژیم بعث

 

این  رزمنده دفاع مقدس به زندان‌های مخوف رژیم بعث اشاره کرد و با تأکید بر اینکه این شکنجه‌ها به دو شکل انفرادی و دسته جمعی بود؛ گفت: اسیر و آزاده‌ای نداریم که توسط این رژیم شکنجه نشده باشد.

 

میرشمسی زندان، عدم توزیع غذا و آب، آسیب رساندن به جسم و روح و... را از شکنجه‌های دسته جمعی عنوان کرد و افزود: شکنجه‌های بسیاری در همان بازجویی اول می‌کردند. آن‌قدر در بازجویی اول مرا کتک زدند که یکی از مهره‌های کمرم زیر بار شکنجه شکست.

 

وی یادآور شد: در بهترین حالت شکنجه‌ها این بود که با پوتین‌های سنگین روی سر رزمندها  می‌ایستادند؛ پس از آنکه رزمنده روی زمین می‌افتاد با لگد به صورت آن می‌زدند.

 

این رزمنده دفاع مقدس از فردی به عنوان مشعل که از فرماندهان رژیم بعث و شکنجه‌گران اسرا بود، یاد کرد و گفت: این فرد برای بیشتر اسرا نام‌آشناست؛ او همیشه با چوب خیزران خود وارد اردوگاه شده،‌ به رزمنده‌ها حمله‌ور می‌شد و با چوب آنها را می‌زد، این چوب دور گردن اسرا می‌پیچید و گوشت را از بدن جدا می‌کرد.

 

میرشمسی همچنین به درگیری‌های دوران اسارت اشاره و حاصل این درگیری‌ها را شهادت برخی از رزمندگان و جابه‌جا شدن از اردوگاه‌ها عنوان کرد و اظهار داشت: با توجه به اینکه من در دوران اسارت کارهای فرهنگی می‌کردم و از نگاه آنها خرابکار بودم؛ بنده را همواره جا‌به‌جا و از این اردوگاه به اردوگاه دیگر منتقل می‌کردند.

 

وی این جابه‌جایی‌ها را از الطاف الهی دانست و آن را باعث یادگیری زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسوی عنوان کرد و یادآور شد که در چهارمین گروه آزادگان در 30 مردادماه سال 1369 وارد خاک کشورمان شدم.

 

* پایان اسارت، آغاز تحصیل طوفانی

 

این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه در دوران اسارت خود را برای تحصیل در کشور آماده کرده بودم، تصریح کرد: من پس از قبولی در دوم دبیرستان عازم جبهه شدم و وقتی برگشتم، سال سوم و چهارم دبیرستان را در یکسال خواندم و با توجه به علاقه به رشته علوم سیاسی در دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم.

 

میرشمسی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چطور اسیری که در اردوگاه‌های مخوف بعثی قرار داشته و زیر بدترین شکنجه‌ها بوده، توانسته بدون استراحت ادامه تحصیل دهد؟ اظهار داشت: اصلاً اینگونه نیست؛ ما بسیار آماده بودیم. ما در دوران اسارت یاد گرفته بودیم که چگونه در سختی‌ها زندگی کنیم؛ جالب‌تر اینجاست که در این سال‌ها هم درس خواندیم، هم سرکار رفتیم و هم ازدواج کردیم.

 

وی با بیان اینکهاین‌قدر سختی‌های برزگ را درک کرده بودیم که برخی از سختی‌ها را سختی نمی‌دانیم؛ تصریح کرد: سختی اسارت ما را به گونه‌ای عادت داد که هر سختی که تا امروز در مسیر ما قرار گرفته، برای‌مان عادی قلمداد می‌شود و سخت نیست.

 

این رزمنده دفاع مقدس هشت سال اسارت در دست دشمن را بسیار سخت و دردناک توصیف کرد و افزود: دشمن بعثی در دوران اسارت بارها و بارها اعلام می‌کردند که ما با شما کاری می‌کنیم که فقط نَفَستان وارد کشورتان شود و در همین کشور تمام و نابود شوید.

 

* خوودآموزی اسرای ایرانی در اردوگاه‌ عراقی

 

میرشمسی ادامه داد: در این دوران نه تنها روحیه خود را از دست نمی‌دادیم بلکه با قرآن، نهج البلاغه، آموزش زبان‌های عربی، انگلیسی و فرانسوی روحیه و جسم خود را در آمادگی بالا نگه می‌داشتیم. بعضاً در 24 ساعت حدود 4 الی 5 ساعت استراحت می‌کردیم و مابقی آن را به مطالعه می‌پرداختیم و با دوستان انگلیسی صحبت می‌کردیم.

 

وی به ذکر خاطره‌ای پرداخت و با بیان اینکه بدون استاد با یکی از دوستان روزی هشت ساعت فرانسوی کار می‌کردیم، تصریح کرد: بسیاری از دوستان عنوان می‌کردند که ما باید در خاک عراق فعال باشیم و زمانی که با خاک خودمان رسیدیم استراحت خواهیم کرد چراکه اینجا جای استراحت نیست؛ هرچند در ایران هم توفیق استراحت پیدا نکردیم و همواره در حال تلاش و کوششیم.

 

* از انگیزه زیاد فرماندهان جوان تا آموزش برخی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی

 

این رزمنده دفاع مقدس در بخش دیگری از سخنان خود به نقش فرماندهان جوان 8 سال دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: بسیاری از فرماندهان جنگ جوان بودند؛ اما آموزش‌های تخصصی در لبنان فراگرفته بودند. هرچند که برخی از آنها به عنوان چریک‌های قبل از انقلاب فعالیت می‌کردند بنابراین از شیوه‌های جنگ و تکنیک‌های نظامی اطلاع داشتند.

 

میرشمسی با تأکید بر اینکه برخی از اساتید و فرماندهان ارتش شاهنشاهی پس از انقلاب به سپاه پیوستند، یادآور شد: رزمندگان دفاع مقدس انگیزه بسیار بالایی برای آموزش‌های نظامی داشتند و توسط همین افراد دوره‌های تخصصی دیدند.

 

وی ادامه داد: هشت سال دفاع مقدس، جنگ بین دو کشور و یا منطقه نبود؛ بلکه جنگ جهانی علیه یک ملت بود. کمونیست، سوسیالیست و لیبرالیزم با تمام قوا در خدمت رژیم بعث بود.

 

این رزمنده دفاع مقدس به حضور نظامیان چندین کشور، ارتزاق پول برخی کشورهای عربی و تجهیز نظامی رژیم بعث عراق توسط کشورهای غربی و شرقی اشاره کرد و با بیان اینکه جنگ هشت ساله جنگ نامتقارن بود، اظهار داشت: با توجه به کمبود  تجهیزات نظامی در کشور، ما مجبور بودیم عملیات‌های چریکی و پارتیزانی علیه عراق انجام دهیم. برای مثال در بسیاری از جنگ‌ها ابتدا نیروی هوایی و توپخانه حملاتی را در منطقه انجام می‌دهد و سپس نیروی زمینی وارد می‌شود؛ اما در این هشت سال برعکس بود ما به دلیل نداشتن امکانات و شرایط سخت مجبور بودیم ابتدا نیروی انسانی را در منطقه وارد کنیم.

 

* با وجود کمک بنی‌صدر، منافقین و جهان به صدام باز هم تعداد شهدای دفاع مقدس از تعداد کشته‌های عراق کمتر است

 

میرشمسی با طرح سؤالی مبنی بر اینکه باید تعداد کشته‌های ایران را با عراق مقایسه کنیم، تصریح کرد: کشور ما با وجود فرماندهان جوان  و کمبود امکانات بسیار خوش درخشیدند و تعداد کشته‌های عراقی بسیار بالاتر از شهدای جمهوری اسلامی ایران است.

 

وی به نقش جدی فرماندهان جوان و امدادهای غیبی خداوند در هشت سال دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: جنگ در حالی در کشور ما شکل گرفت که رئیس جمهور کشورمان –بنی صدر- خودش به دشمن گرا و فعالیت رزمندگان را لو می‌داد. پس از آن هم توده‌ای‌ها و منافقین با صدام هم کاسه شدند و با رخنه در میان رزمندگان، اطلاعات عملیات و.... را در اختیار رژیم بعث قرار می‌دادند. اما با این همه کمک باز هم عراق شکست خورد.

 

این رزمنده دفاع مقدس تصریح کرد: بسیاری از تجهیزاتی که ما از عراق غنیمت می‌گرفتیم، به قدری پیشرفته بود که قادر نبودیم با آنها کار کنیم.

 

این آزاده هشت سال دفاع مقدس، به پرواز و جمع‌آوری اطلاعات توسط آواکس‌های آمریکایی بر فراز ایران و ارائه این اطلاعات به رژیم بعث اشاره کرد و افزود: منافقین خود فروخته اطلاعات عملیات‌های ما را به عراقی می‌دادند و آنها بعضاً پیش از بسیاری از عملیات‌ها آمادگی داشتند اما باز هم ما پیروز میدان شدیم.

 

میرشمسی یادآور شد: تمام جهان در هشت سال دفاع مقدس علیه ملت ایران بودند و فقط دو کشور به ما کمک می‌کردند، که این دو دوست را با عنوان «موجی و باجی» یاد می‌کردند. یک کشور لیبی بود که تحت عنوان موجی آن را می‌شناختند و دیگری سوریه بود که حتماً باید چیزی به آن می‌دادیم تا به ما تجهیزات و... بدهد که به عنوان باجی از آن یاد می‌کردند.

 

*شبیخون به سنگر عراقی به دلیل کمبود تجهیزات

 

وی با بیان اینکه این‌قدر کمبود امکانات داشتیم، مجبور بودیم برای به دست آوردن یک منور به سنگرهای عراقی مخفیانه حمله کنیم یا شبیخون بزنیم، افزود: اصلاً منصفانه نیست سخن بیهوده در خصوص جوانانی که اجازه ندادند یک متر از سرزمین در اختیار بیگانگان قرار بگیرد، گفته شود.

 

این رزمنده دفاع مقدس، ملت ایران را پیروز واقعی هشت سال دفاع مقدس عنوان کرد و یادآور شد: شبی برای شناسایی با یکی از دوستان-که بعداً به مقام شهادت نائل شدند- به خاک عراق رفتیم، دیدم در خاکریز آنها تانک‌های نو آورده‌اند. موقعیت را خوب دیدم و سریعاً زیر حدود 40 تانک و نفربر آرم سپاه زدیم که فرداشب پس از عملیات تمامی آنها را در اختیار گرفتیم.

 

* بدگویان دفاع مقدس از اینکه ایران خاکی را از دست نداده، ناراحت‌اند

 

میرشمسی با تأکید بر اینکه برخی از افراد از اینکه ایران برای اولین بار وارد جنگی شده و خاکی را از دست نداده است ناراحت‌اند؛ خاطرنشان کرد: در دوران پهلوی از آرارات گرفته تا اروند و ... تحت عنوان مذاکره و... از دست دادند و در دوران محمدرضا شاه ملعون هم بحرین را از دست دادند اما با وجود همین فرماندهان جوان یک سانتی‌متر از خاک کشورمان را از دست ندادیم.

 

وی تحریف دفاع مقدس را پاشیدن خاک بر روی بسیاری از مشکلات حکومت‌های قبلی عنوان کرد و گفت: کشور ما هنوز از هشت سال دفاع مقدس بهره می‌برد و بچه‌های ما از قدمگاه شهدا تربت جمع می‌کنند.

 

این رزمنده دفاع مقدس با بیان اینکه برخی از افرادی که علیه دفاع مقدس حرف می‌زنند از اینکه بخشی از سرزمین‌مان همانند گذشته از دست نرفته ناراحت‌اند که همه این موهبت‌ها با رهنمودهای حضرت امام(ره) اتفاق افتاد.

 

* اگر در هشت سال دفاع مقدس خوب نجنگیده بودیم آمریکا صدباره به ما حمله می‌کرد

 

میرشمسی ادامه داد: همانگونه که در عرفان راه 100 ساله را یک‌شبه می‌پیمایند، جوانان این مرز و بوم هم آموزش‌های جنگی 30 ساله را در چند ماه آموزش دیدند. امروز هم به برکت همان فرماندهی‌ها، شیوه جنگی حسن باقری و ... در مراکز نظامی جهان آموزش داده می‌شود.

 

وی با بیان اینکه اگر در هشت سال دفاع مقدس خوب نجنگیده بودیم آمریکا صدباره به ما حمله می‌کرد، اظهار داشت: اینکه آمریکا از ما وحشت دارد و جرأت حمله با ما را ندارد به دلیل جنگیدن شیرمردان در هشت سال دفاع مقدس است.{jcomments on}

Add comment

Security code Refresh

Submit

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group