یک کارشناس مسائل بینالمللی با تشریح چگونگی قدرت گرفتن طالبان در افغانستان گفت: جمهوری اسلامی ایران اکنون یکی از دو کشور اصلی موثر بر تحولات افغانستان است.
به گزارش روابط عمومی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی، در نشست مجازی مشترک شورای مرکزی و دبیران استانی این جمعیت مجتبی شاکری دبیرکل جمعیت جانبازان ضمن گزارش همکاری های صورت گرفته بین این جمعیت و دولت سیزدهم در مرحله کشف چهره های شایسته برای تصدی مسئولیت ها، ادامه این همکاری را راهبرد جمعیت برشمرد. دبیر کل جمعیت جانبازان افزود برای استمرار کامل ساختار دولت جهت تحقق بخشیدن تحول در ابعاد مختلف با بکار گیری عناصر کارآمد، انقلابی، مردمی، فساد ستیز و عدالتخواه باید با تحرک و پویایی لازم دبیران استانی در رصد کردن فعالیت های استان پیشنهادهای عملیاتی و کاربردی خود را برای پاسخگویی به مطالبات استان ارائه کنند.
در ادامه این جلسه مجازی در موضوع بسیار مهم موضع جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات افغانستان در هفتههای اخیر دکتر سعدالله زارعی به واکاوی پیدا و پنهان قیام طالبان و پاسخ به سوالات پیرامون ابعاد تحرکات مبارزین افغان پرداخت .
زارعی با بیان اینکه افغانستان به لحاظ سیاسی، اقتصادی و موقعیت تمدنی و تاریخی کشوری مهم به شمار میآید که تحولات آن میتواند بر مسائل بینالمللی و منطقهای اثرگذار باشد، گفت: به خاطر درجه بالای اهمیت است که در طول بیش از چهار دهه از عمر جمهوری اسلامی ایران، اخبار افغانستان همواره در صدر اخبار رسانههای ایران و جهان بوده است و شاید بتوان ادعا کرد یکی از پنج یا شش کشوری که بیشترین حجم مقالات در رسانهها را به خود اختصاص داده، افغانستان است.
وی با اشاره به وجود 11 معدن استراتژیک و مهم در کشور افغانستان که سرجمع ارزشی معادل 3000 میلیارد دلار دارند، گفت: به لحاظ موقعیت ژئوپولتیک نیز، حضور چهار قدرت مهم آسیایی شامل ایران، هند، چین و روسیه در اطراف این کشور که سه تای آنها با افغانستان هممرز بوده و اتصال کامل سرزمینی دارند و یک کشور نیز با قدری فاصله در نزدیکی مرزهای این کشور قرار دارد، میتوان به اهمیت ویژه افغانستان از این منظر نیز پی برد؛ چراکه کمتر کشوری در دنیا چنین موقعیت ویژهای به لحاظ ژئوپلتیک و به لحاظ ارتباط با ساخت قدرت جهانی دارد.
زارعی با بیان اینکه به دلیل اهمیت ویژه افغانستان، این کشور در طول 200 سال اخیر همواره مورد تاخت و تاز قدرتهای جهانی بوده است، گفت: در قرن 19 انگلستان به این کشور تاخت که افغانها در نهایت بر نیروهای بریتانیا غلبه کردند. در قرن بیستم با ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی درگیر شدند و این ارتش بزرگ را نیز شکست دادند. در قرن 21 طرف درگیری در افغانستان امریکا بود که در نهایت این ارتش نیز با تحمل شکست سنگین پس از 20 سال حضور در افغانستان، ناگزیر به ترک خاک این کشور شد. بنابراین افغانستان از نظر قدرت مهار تهاجمی و بازدارندگی یک قدرت اساسی در منطقه به شمار میآید.
وی در جمع اعضای جمعیت جانبازان ادامه داد: همین الان طالبان 30 هزار نیروی رزمدیده دارد که حداقل 27 سال حضور در میدان جنگ را تجربه کردهاند. تصور کنید ما چقدر روی قدرت سپاه حساب میکنیم؟ قدرتی که در نبردهای مختلف از ابتدای انقلاب تاکنون حضور داشته و اکنون میتواند بزرگترین ارتشهای دنیا را مهار کند. افغانستان نیز با تجربه کردن سالها جنگ و درگیری اکنون قدرت نظامی در سطح بالایی دارد.
به گفته این کارشناس مسائل بینالملل، افغانستان اکنون 300 هزار نیروی نظامی دارد که اگرچه در بدنه قدرت ساختارمند نیستند اما به وقت جنگ نیروی رزم به حساب میآیند و در زمره ظرفیت نظامی این کشور قلمداد میشوند.
زارعی افزود: امریکا نیز بر اساس اهمیت این منطقه و با تکیه بر اختلافات اقوام و مسائلی از قبیل فقر در افغانستان، برنامه اشغال افغانستان را طراحی کرد تا به این شکل چهار قدرت آسیایی را مهار کند. برای تحقق این هدف نیز تلاش زیادی کرد کمااینکه حجم نیروی نظامی امریکا که وارد افغانستان شده با سوریه، عراق و سومالی قابل قیاس نیست و در هیچ کشوری این حجم از نیروی نظامی امریکایی را وارد نکرد هاست.
به گفته وی، پنتاگون 140 هزار نیروی نظامی را مستقیما وارد افغانستان کرد و 18 هزار نیروی اطلاعاتی از بخش خصوصی نیز در افغانستان فعال شدند. علاوه بر این 27 هزار نیروی نظامی از کشورهای مختلفی که تحت عنوان «ایساف» با امریکا همکاری میکنند، به حجم نیروهای فعال در افغانستان اضافه شدند و 35 هزار نیروی افغانی آموزشدیده و سازمانیافته به عنوان عامل ارتش امریکا نیز در کشور افغانستان در خدمت امریکا بودهاند که نقش پیشاهنگ را برای امریکا بازی میکردند و سپر بلای امریکا در حوادث مهم به شمار میآمدند.
زارعی خاطرنشان کرد: اگر جنگافزارهای امریکا را نیز که در افغانستان به کار گرفته مرور کنیم، متوجه سطح اهمیت این کشور برای امریکاییها میشویم. امریکا در افغانستان از هواپیمای B52 استفاده کرده که هم قابلیت آفندی و هم پدافندی دارد و افزون بر این برای کارهای اطلاعاتی و مخابراتی نیز قابل استفاده است. این هواپیماها جنبه تهاجمی داشته و به نوعی فرماندهی بقیه هواپیماها را به دلیل برخورداری از رادار قوی بر عهده دارند. اما با وجود اینکه امریکا به لحاظ جنگافزار نیز در افغانستان یک موقعیت ویژه ایجاد کرد هبود، در نهایت با شکست روبرو شد.
وی با طرح این سوال که آیا طالبان به تنهایی قادر بود قدرتی مثل امریکا را از خاک افغانستان بیرون کند، گفت: پاسخ این سوال سخت نیست. پس از اینکه حکومت طالبان در سال 80 فروپاشید، مدتها به طول انجامید تا طالبان توانستند خود را بازیابی کنند. اخراج امریکا از افغانستان قطعا با همکاری روسیه نیز نبوده چراکه این کشور از ایجاد تنش با امریکا پرهیز دارد. چین و هند نیز دلیل کافی برای اخراج امریکا نداشتند و روشن است که ایران توانسته با پشتیبانی خود زمینه اخراج نیروهای امریکایی از خاک افغانستان را فراهم کند.
وی گفت: ایران برنامه اخراج امریکا از افغانستان بر مبنای محوریت دادن به گروههای مخالف امریکا در این کشور را در دستور کار قرار داد و با طالبان وارد گفتوگو شد. البته طالبان یکی از گروههای مهم سیاسی در افغانستان است اما میتوان آن را اولین و پرتعدادترین گروه سیاسی نامید.
این کارشناس مسائل بینالملل در جمع اعضای شورای مرکزی و دبیران استانی جمعیت جانبازان با تاکید بر اینکه سرخط مدیریت و فرماندهی عملیات سخت و پیچیده اخراج امریکا از افغانستان در اختیار جمهوری اسلامی ایران بود که توانست این موضوع را گام به گام تا رسیدن به نتیجه پیش ببرد، گفت: البته ما امروز مدعی نیستیم که تنها کشور موثر در افغانستان به شمار میآییم اما قدرت اثرگذاری ایران در این کشور بیش از گذشته است و شاید یکی از دو قدرت اول موثر بر تحولات افغانستان باشد. این واقعیت خبر از بار سنگینی بر دوش جمهوری اسلامی دارد که باید آن را به سرمنزل مقصود برساند.
وی در پاسخ به سوالی درباره قیام احمد مسعود در دره پنجشیر و موضع ایران در قبال وی گفت: احمد مسعود فرزند شهید احمد شاه مسعود است و ایران نیز ارتباطات نزدیکی با او و خانواده احمد شاه مسعود داشته و دارد. اما کاری که احمد مسعود در پنجشیر انجام داد مورد تایید ایران نبود. اینکه هنوز دولت در افغانستان مستقر نشده، یک گروه علم مخالفت بلند کند در وضعیت فعلی کار قابل قبولی نیست. البته اشتباه بزرگتر را طالبان انجام داد که با گروه احمد مسعود برخورد نظامی کرد و 10ها تن جان خود را از دست دادند؛ آنهم در شرایطی که طالبان تعهد داده بود با افغانها برخورد نظامی نداشته باشد.
زارعی با تاکید بر اینکه اقدام احمد مسعود را منتج به نتیجه برای گروه تاجیکها در افغانستان نمیدانیم، گفت: در عین حال اقدام طالبان را محکوم میکنیم و معتقدیم طالبها باید خویشتندارانه عمل میکردند. در مجموع موضع ایران این است که درگیری نظامی متوقف و طرفین پای میز مذاکره حاضر شوند. البته گفتوگو آغاز شده اما ظاهرا طرفین از مواضع خود عقب نمینشینند و احتمال شدت گرفتن درگیری وجود دارد.
این کارشناس مسائل بینالملل در پاسخ به سوالی درباره تفاوت طالبان قدیم و جدید گفت: این تفاوت باید در عمل ثابت شود. فعلا طالبان مدعی است که برخی کارهای گذشته همچون محدود کردن زنان را قبول ندارد و به آزادی رسانهها پایبند بوده و به فعالیت احزاب نیز قائل است. با این حال ایران منتظر عمل طالبان در عرصههای مختلف است و حرفهای آنها را فعلا مبنای قضاوت قرار نمیدهد.
وی در عین حال تاکید کرد: البته تصور ما این است که طالبان به این بلوغ رسیده که بداند نمیتواند به شیوه گذشته حکومت را اداره کند. طالبان به دلیل برخی ملاحظات سیاسی ناگزیر است یکسری تغییرات را بپذیرد و این مصلحتاندیشی تا مدتها وجود دارد.
وی در خصوص سئوال یکی از اعضای شورای مرکزی جمعیت جانبازان درباره تفاوت طالبان با داعش نیز توضیح داد: داعشیها گروهی از تکفیریهای غیرحنفی هستند، در حالی که طالبان یک گروه حنفی است اما به دلیل اینکه از قوم پشتون هستند، خشونتهایی مرتکب میشوند که ما نباید به آن رنگ مذهبی بدهیم، چراکه این خشونتها خصلت قومی دارد.
به گفته زارعی، بر اساس قانون پشتون اگر از قبیلهای خونی ریخته شود، حکم این است که حتما از طرف مقابل نیز باید یک نفر کشته شود یا در مورد حکم زنا، هیچ استنادی به شاهد نمیکنند و اگر زنی به زنا متهم شود، باید سنگسار شود و از بین برود. حتی در قانون پشتونی زن اصلا ارث نمیبرد که کاملا مغایر با فقه اسلامی است. این موارد در قوانین پشتون آمده و ارتباطی با فقه حنفی نیز ندارد.
وی در خصوص القاعده نیز توضیح داد: القاعده یک جریان بود که در اوایل دوره اشغال افغانستان توسط شوروی شکل گرفت و موسس آن یک فرد فلسطینالاصل به نام عبدالله عزام بود. پس از وی پرچم به دست اسامه بنلادن که او نیز تبعه سعودی بود افتاد و در مجموع در القاعده بیشتر اعراب در محوریت قرار دارند، نه افغانها. القاعده همین حالا نیز در کشورهای مختلف با عناوین مختلف حضور دارد و آنها به دنبال ایجاد یک حکومت جهانی هستند در حالی که طالبان جریانی است که از سال 1370 شروع به کار کرده و این یعنی دستکم 15 سال بعد از القاعده شکل گرفته است. ضمن اینکه طالبان به دنبال ایجاد یک حکومت یا به اصطلاح امارت اسلامی با قواعد فقه پشتونی در افغانستان است. همچنین طالبان برخلاف القاعده به دنبال ارتباط و تعامل رسمی با جهان است.
زارعی در جمع اعضای جمعیت جانبازان که بصورت مجازی حضور داشت با بیان اینکه استراتژی امریکا در افغانستان مهار طالبان بود اما نتوانست به آن دست یابد، گفت: امریکا خواست به طالبان سهمی در حکومت بدهد اما نتوانست و در نهایت ناگزیر شد کشور را تحویل آنها بدهد و فرار کند. اکنون نیز نگاه امریکا این است که بتواند از طریق تحریم اقتصادی و ایجاد ائتلافهای مخالف، طالبان را شکست دهد و باعث سقوط این حکومت شود. در واقع امریکا به دنبال یک انتقامگیری کور شخصی از طالبهاست.
وی درباره موضع روسیه در قبال طالبان نیز توضیح داد: روسها معتقدند ما باید برای مهار جریانهای افراطی خطرناکتر در منطقه مثل داعش با طالبان همکاری کنیم و ایده آنها این است که از مسیر همکاری با طالبان میتوانند گروههای تندروی دیگر را مهار کنند.
وی در خصوص اخباری مبنی بر صفبندی جهانی علیه طالبان با همکاری کشورهایی مثل پاکستان و تاجیکستان گفت: چنین نشانههایی هنوز رویت نشده و بعید است هیچ کشوری خود را مستقیما وارد باتلاق افغانستان کند. البته جمهوری اسلامی ایران هم هیچگاه به دنبال به حکومت رسیدن طالبان نبوده و نیست اما موضع منفی نسبت به حکومتی که امروز توسط طالبان در حال شکلگیری است ندارد. البته به طالبان توصیه کرهایم از همه اقوام در حکومت استفاده کند چراکه در افغانستان حکومت تکقومی جواب نمیدهد؛ کمااینکه در طول بیش از چهل سال گذشته از زمانی که کودتای مارکسیستی در افغانستان رخ داد، شاهد این واقعیت بودهایم. با این وجود ایران طرف جنگ با طالبان نیست و به این موضوع تن نمیدهد، بلکه خیرخواهانه به طالبان میگوید روش آنها موجب تضعیف حکومت کابل خواهد شد.
زارعی پیشبینی کرد درگیریها در افغانستان دستکم برای دو سه سال آینده ادامه خواهد داشت و افزود: در پنجشیر شیعیان هم سکونت دارند اما اکثریت قاطع اهل تسنن تاجیک و حنفی مذهب هستند.
این کارشناس مسائل بینالملل تاکید کرد: هیچ یک از کشورهای منطقه اعم از ایران، هند، تاجیکستان و غیره طالبان تندرو را نمیپسندد اما در مجموع تحرکات طالبان به شکلی که شیعه را برای مقابله تحریک کند، بعید به نظر میرسد.
وی با اشاره به ثروتهای افغانستان در بستر معادن این کشور از قبیل، مس و اورانیوم گفت: جمعیت این کشور نیز در نسبت با مساحت بیشتر از ایران است چراکه ایران با مساحت سه برابر افغانستان، 85 میلیون نفر جمعیت دارد در حالی که جمعیت امروز افغانستان 40 میلیون نفر است. بنابراین از نیروی کار کافی برخوردار است. با این حال افغانها از جهت برخورداری از نیروی متخصص و کارآمد که بتواند ثروتهای این کشور را استخراج کند فقیر هستند و این در حالی است که ایران میتواند ظرفیتهای علمی و تخصصی خود را در افغانستان به کار بگیرد.
زارعی معتقد است ژن افغانها با ایران نسبت به سایر کشورهای منطقه و همسایه تطابق بیشتری دارد کمااینکه 77 درصد افغانها به زبان فارسی تکلم میکنند و این کشور تا دوره قاجار بخشی از خاک ایران بوده است. بنابراین افغانها ایران را عمیقا پشتوانه خود به حساب میآورند؛ حسی که نسبت به پاکستان ندارند. از طرفی جمعیت پشتونهای افغانستان که با پاکستان قرابت دارند، حداکثر 16 میلیون نفر از مجموع 40 میلیون نفر است و حتی برخی اقوام افغان نسبت به پاکستان حس یک کشور «اشغالگر» را دارند در حالی که با ایران رابطه خوب تمدنی و فرهنگی دارند و میدانند فقط ایران است که میتوانند به عنوان یک قدرت منطقهای به آن تکیه کنند. بنابراین به نظر میرسد چشمانداز خوبی در حوزه روابط ایران و افغانستان وجود دارد.
به گفته وی، موضع صریح جمهوری اسلامی ایران نیز این است که درگیری در این کشور هر چه زودتر خاتمه پیدا کند و افغانها با برادری حکومتی مقتدر از قومیتهای مختلف تشکیل دهند و برهمزننده امنیت کشورهای همجوار خود نیز نباشند. همچنین برای ما و دیگر کشورهای منطقه مهم است که از تولید مواد مخدر در این کشور جلوگیری شود. بحث حقآبه ایران از هیرمند نیز برای ایران مهم است و آن را دنبال خواهد کرد. ضمن اینکه با هرگونه مداخله خارجی در کشور افغانستان به شدت مخالفیم و معتقدیم مردم باید خود برای سرنوشتشان تصمیم بگیرند. این تصمیم هرچه باشد، ایران از آن حمایت خواهد کرد و سیاست ما در حال حاضر همکاری با کابل است.
وی در خصوص جریانهایی که در فضای مجازی بر دخالت ایران در افغانستان اصرار میورزند، گفت: همان جریان رسانهای که فریاد نه غزه، نه لبنان سر داده بود، آن هم در حالی در کشورهای مذکور رسما از ایران درخواست کمک شده بود و مداخله به نفع ما بود اما امروز دولتی وجود ندارد که از ایران درخواست کمک کند و حتی هیچ جریان جدی و پرتعدادی از مردم مقابل طالبان برنخواستهاند که ما به حمایت از آنها مبادرت کنیم. در واقع مقاومتی علیه طالبان در افغانستان وجود ندارد و ایران دلیلی برای مداخله نظامی نمیبیند{jcomments on}