خاطره جالب سعید اوحدی رئیس جدید بنیاد شهید از دوران اسارتش در زمان صدام ملعون:
کاظم! مأمور صدام! از شکنجه اسرای ایرانی تا شهادت به عنوان مدافع حرم در سوریه!
آقای سعید اوحدی خاطره جالبی هم از اسارت دارد که اینگونه روایت می کند: «سال ۶۷ و در دوران اسارت، ما را محاکمه کردند و به مسیری فرستادند که آن را نمیشناختیم. در نهایت به زندان الرشید بغداد با سلولهای ۸ متری بدون پنجره رسیدیم که شرایط سختی داشت. پس از مدتی از سلول آزاد شدیم و به اردوگاه تکریت زادگاه صدام رفتیم. وارد اتاق شدیم و دیدم ۹۰ نفر در اردوگاه هستند که شناسایی و دستچین شده بودند. حجتالاسلام ابوترابی سید آزادگان نیز در این اردوگاه بودند که وجودشان نعمت بود. دو نگهبان به نامهای حسین و کاظم در آنجا بودند که کاظم بدترین رفتار را با ما داشت. گاهی آقای ابوترابی را چنان کتک میزد که ایشان تا مرز شهادت میرفت. آرزوی ما این بود که کاظم مرخصی برود.
یک هفته رفت مرخصی، ولی دو روز زودتر به اردوگاه برگشت و دیگر یک آدم دیگر شده بود. دیدیم کنار روشویی چند دقیقه با آقای ابوترابی صحبت میکرد. از ایشان پرسیدیم کاظم چه میگفت؟ ایشان گفتند کاظم میگفت سر صبحانه با مادرم نشسته بودم که پرسید تو در اردوگاه اسرا آنها را شکنجه میکنی؟ کاظم تعجب میکند. دوباره مادرش میپرسد آیا سیدی در بین اسرا هست که تو او را شکنجه کرده باشی؟ دیشب حضرت زینب (س) را در خواب دیدم که میگفت چرا فرزندت اسیری از قافله اسرای ما را آزار و اذیت میکند؟ مادرش میگوید شیرم حلالت نیست اگر آنها را اذیت کنی. کاظم متحول و از این رو به آن رو شد.
جنگ تمام شد و پس از سقوط صدام، کاظم به ایران آمد و از تکتک ۹۰ نفر اسیران حلالیت طلبید. به مشهد رفت و سر خاک آقای ابوترابی از ایشان حلالیت خواست. در جنگ سوریه، کاظم به عنوان مدافع حرم به سوریه رفت و در حرم حضرت زینب (س) با تیر مستقیم دشمن به شهادت رسید.»{jcomments on}
Add comment
برای عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را وارد کنید.