رهبر انقلاب در دیدار مردمی عید قربان فرمودند «جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم قطعا شکست میخورد.» با این تعبیر رهبر انقلاب، جنگ اقتصادی و تحریمی در سایه جنگ ذهنی است.
محسن مهدیان در یادداشتی با موضوع تبارشناسی جریان تحریف نوشت:
رهبر انقلاب در دیدار مردمی عید قربان فرمودند «جریان تحریف شکست بخورد جریان تحریم قطعا شکست میخورد.» با این تعبیر رهبر انقلاب، جنگ اقتصادی و تحریمی در سایه جنگ ذهنی است. جنگ ذهنی، جنگ شناختی و ادراکی جامعه است. هدف این جنگ وارونه نمایی از واقع است. جنگی که با تصویرسازی غلط ادراک مردم از پیرامون را تغییر میدهد و هولناک میسازد.
در این رابطه 3 نکته حائز اهمیت است. اول. هدف جریان تحریف چیست؟ اگر هدف این جریان دقیق شناخته نشود ممکن است ناخواسته در میانه میدان نقش ستون پنجم را بازی کنیم. جریان تحریف تنها یک هدف را دنبال میکند و آن نیز ناامید کردن جامعه از راه طی شده و مسیر پیش روست. جامعه ناامید جامعهای است قهرا شکستخورده. لذا جنگ اقتصادی دشمن نیز در خدمت همین جنگ ذهنی است. بنابراین جریان تحریف را باید با کلیدواژه ناامیدی شناخت. مقصد تحریف اگر روشن شود هرکس در هر نقطهای قرار داشته باشد نسبت خودش را با این جنگ دقیقتر فهم میکند.
دوم. ابعاد جنگ ذهنی در عصر شبکههای اجتماعی بسیار گستردهتر از دوران سنتی رسانهای است. در عصر شبکه تنها رسانههای رسمی بازیگردان نیستند و همه حاضران و فعالان در شبکههای اجتماعی در این جنگ سهم دارند و نقش آفرینند. هرکس در هر سطحی و با هر سهمی. یک لایک و کامنت و ریشیر و ریتوییت و انتقال پیام در ساخت ادراک برای جامعه سهم دارد. با این توضیح همه من و شما سرباز این میدانیم. از پرستار تا معلم تا کارگر و تولیدکننده و زن خانهدار و دانشجو و دانشآموز. هر روایتی از جبهه حق تیری است به قلب دشمن. جنگ امروز، جنگ روایتهاست. در جنگ روایتها این مردماند که روایت میکنند لذا هر آنچه روایت مسلط شود ادراک جامعه از واقعیت است.باید در چنین صحنهای همه آرایش جنگی بگیرند.
سوم. هر اقدامی با هر عنوانی و به هر بهانهای جامعه را از راه طی شدهاش پشیمان و آینده را تلخ و ناامیدانه روایت کند، خواسته یا ناخواسته در خدمت جریان تحریف است؛ فرقی نمیکند چه کسی و با چه سمت و چه اسمورسمی است. جریان تحریف، جریانی است که امید جامعه را میزند؛ فرق هم نمیکند قصدش براندازی است یا ظاهرا اصلاح.
ما اغلب جریان تحریف را به جریانی میشناسیم که دروغ میگوید و مسائل را ناقص و وارونه ارائه میکنند. البته این جریان سهم بالایی در شکلگیری تحریف در جامعه دارند. گستره این جریان نیز از ضدانقلاب آغاز میشود و تا برخی در داخل نیز امتداد دارد. ازاینرو 10 گونه در جریان تحریف سهم دارند، البته بجز سهم "مخاطب" و "مسوولین".
یکم. افرادی که قلب واقع می کنند. دروغ می گویند مثل آب خوردن؛ روشن است و عبور می کنیم.
دوم. افرادی که بزرگنمایی می کنند. آنچه می گویند کذب نیست، اما فراتر از اندازه خودش است.
سوم. افرادی که جای اصل و فرع امور را عوض می کنند. امر فرعی را جای اصلی جا می زنند.
چهارم. فقط سیاهی ها را می بینند و حاضر نمی شوند دارائی ها و فضائل را به زبان بیاورند.
پنجم. فضائل را یا کتمان می کنند یا کوچک بحساب می آورند و یا به تمسخر می گیرند.
ششم. مخاطب را بمباران سیاهی می کنند. هجمه خبرهای تلخ، تصویر سیاه می سازد.
هفتم. ضعف ها را تعمیم می دهند. خطا را در جزءمی بینند وبه کل نسبت می دهند.
هشتم. با تلخی ها سلفی می گیرند. کسانی که حیات شان در سیاهی ها است و شهرت می گیرند، جریان تحریف اند.
نهم. بت من می شوند. کسانی که تلاش می کنند نشان دهند همه از جمله حکومت خواب است و تنها آنها قهرمان اصلاح هستند.
دهم. هیجان سازها. غوغاسالارهایی که با تحریک احساسات مخاطب اجازه نمی دهند عقل مخاطب منطقی مسائل را تحلیل کند.
مخاطب هم سهم دارد؟ بله.
مخاطبی که کورکورانه محتوای دیگران را لایک و ریشیر و ریتوئیت می کند و متن و خبر بدون بررسی از این گروه به آن گروه می برد در این جریان وارونه نما سهم دارد.
مسوولین چطور؟ حتما.
مسوولین با پنهان کاری زمینه ساز جریان تحریف هستند. همچنین مسوولی که مردم را جهت پاسخگوئی و روشنگری به حساب نمی آورد بیرق دار جریان تحریف است.خلاصه تصور نکنیم جریان تحریف فقط آنسوی آب هاست.{jcomments on}