۱- با وجود ناکارامدی دولت در حل مشکلات اقتصادی بویژه بعداز تصمیم نادرست دولت در اجرای افزایش قیمت بنزین برای برخی این شبهه پیش آمد که چرا رهبری از دولت و تصمیم سران سه قوه حمایت کردند. اولا طبق سنت حضرت امام(ره)، رهبرمعظم انقلاب نیز که از دولتهای برآمده از رای مردم براساس قانون اساسی در هر دورهای حمایت کردند،در این دوره نیز به احترام رای مردم از دولت فعلی حمایت میکنند. حضرت امام در۲۷ مرداد۵۷ خطاب به خبرگان ملت و مسئولین میفرمایند «اکثریت هرچه گفتند، ملت که رای داده معتبر است، بر طبق مسیر خود ملت حرکت کنید، ولو عقیدهتان این است که مسیری که ملت رفته خلاف صلاحاش است». ثانیا با توجه به تصمیمِ اجرای افزایش قیمت بنزین، به فرمایش رهبری دشمنان «توطئه بسیار پیچیده و خطرناکی» تدارک دیده بودند تا به دست نفوذیهای داخلی و حامیان فتنه ۸۸ تکمیلکننده مثلث فتنه در منطقه باشند. قطعا در آینده ابعاد این توطئه روشنتر خواهد شد و در شرایط فعلی مصلحت کشور ایجاب میکند که فقط با مروری گذرا روشن شود چرا رهبری ورود و حمایت کردند.
۲- فتنه در منطقه مقاومت با استعفای سعدحریری در لبنان آغاز شد و با استعفای عادل عبدالمهدی در عراق ادامه پیدا کرد و قرار بود با ایجاد ناامنی و تنش و فضای احساسی و تغییر محاسباتی، مسئولان کشور از جمله رئیسجمهور را نیز به سوی استعفا سوق دهند-همانگونه که ظریف هنگام حضور بشاراسد در تهران چنین تصمیم اشتباهی را اتخاذ کرد- و نهایتا دولت به دست شخصیتها و جریانهای مدعی حامیاش ساقط شود و بعد ملت و نیروهای دلسوز کشور را متهم به ساقط کردن دولت کنند و شعلههای فتنه گستردهای در کشور زبانه بکشد! در راستای اجرای این سناریوی خطرناک، اصلاحطلبان و روزنامههای آنها از جمله یکی از تجدید نظرطلبان فتح لانه جاسوسی در تناقضی آشکار و فریبکارانه در حالی که چهرههای معروفی نظیر تاجگردون و الیاس حضرتی و لاریجانی و کاظم جلالی از لیست امید در مجلس، در ترکیب شورای عالی هماهنگی اقتصادی حضور داشتند و از تصمیم رئیسجمهور در این شورا حمایت کرده بودند، آقای روحانی را توصیه به استعفا و القا میکردند «روحانی اگر نمیتواند و یا نمیخواهد و گمان میکند در حاکمیت به او اجازه نمیدهند، کنارگیری کند»! رسانههای بیگانه هم دلسوز ملت شدند که«روحانی دیگر مقبولیتی نزد مردم ندارد و باید استعفا دهد.» برخی از لیست امید طرح دو فوریتی برای توقف طرح سهمیهبندی و کشاندن رئیسجمهور به مجلس و تحریک وی به استعفا با موضعگیریهای هدایت شده دادند. نمایندگانی از لیست امید نیز همصدا با بیبیسی و دیگر رسانههای فارسی زبان بیگانه خواستار انحلال شورای هماهنگی اقتصادی سران قوه شدند. برخی نیز مثل محمود صادقی و محمد قسیم عثمانی و وکیلی استعفا کردند که قرار بود مثل مجلس ششم اکثر اعضای لیست امید اعلام استعفا کنند. نطق احساسی و ساختارشکنانه خانم سلحشوری برای اعلام عدم ثبتنام مجددش در همین پازل طراحی شده بود. زمزمههایی هم از استعفای ظریف و زنگنه شنیده میشد. در این توطئه حتی قرار بود برخی نفوذیها با ظاهری دلسوزانه با توجه به اعتراضهای به حق مردم به دولت، برخی ائمهجمعه را نیز در موضعگیری علیه دولت تشویق و ترغیب و حتی وادار به استعفا کنند. استعفای امام جمعه موقت یکی از شهرهای کهگیلویه و بویراحمد و نطق تند امام جمعه یکی از مراکز استانها در همان جمعه اولِ اعلام افزایش قیمت بنزین موید این تحلیل است. از سوی دیگر با اعلام شبانه تصمیم افزایش قیمت بنزین رئیسجمهور به عنوان عالیترین مقام اجرایی کشور با توجیه اینکه بیخبرم و زنگنه وزیر نفت که باید در همان ساعات اولیه اجرای طرح بر صفحه تلویزیون حاضر شوند و مردم را در جریان قرار دهند و دعوت به آرامش کنند، از دید افکارعمومی غایب شده بودند و ادعا میشد مسئولیت به وزیر کشور سپرده شده است! علیرغم اینکه سرویسهای اطلاعاتی برخی کشورهای همسایه اطلاع داده بودند که شب میلاد پیامبر قرار است ایران را به هم بریزند و سفیر انگلیس هم یک هفته قبل به سفرای اروپایی گفته بود هفته آینده ایران شلوغ میشود! و قطعا چشم تیزبین نیروهای اطلاعاتی و امنیتی کشور که فردی مثل روحالله زم را در تور خود گرفتار کردند، هم این مسائل را رصد و به مقامات مسئول اطلاعرسانی کرده بودند، اما با توجه به مصوبه و دستور شورای امنیت کشور برای قطع اینترنت به منظور جلوگیری از هماهنگی آشوبطلبان، وزیر ارتباطات نیز در چنین شرایط بحرانی به مرخصی میرود و از دسترس خارج میشود!!! در این شرایط افرادی مثل علی مطهری خواسته یا ناخواسته به آشوبطلبان و بیبیسی گرا میدهند تا رهبری را هدف قرار دهند و به دروغ ادعا میکنند «دولت و مجلس نمیخواستند بنزین را گران کنند اما با فشار رهبری مجبور شدند»! عدهای از اصلاحطلبان هم در بیانیهای بهجای محکوم کردن آشوبطلبان، به حافظان امنیت کشور حمله و برخی سلبریتیها نیز صدا و سیما را تحریم میکنند! علیرغم حمایتهای تمام و کمال رهبری از دولت، آتش بیارهای معرکه طلبکارانه القا میکردند «در دولت روحانی چون حاکمیت از تصمیمات بزرگی مثل بنزین حمایت نمیکند، شورش رخ میدهد»! با این فضاسازیها و بیتدبیریهای متاسفانه هماهنگ شده، اغتشاشگران هماهنگ شده با ایجاد فضای ناامنی تلاش داشتند از کشتهها، پشته بسازند! در پرده آخر رئیسجمهور و وزیر خارجه آمریکا با حمایت از آشوبگران دم خروس خود را عیان کردند. با این فضاسازیها مواضع شخصی و جناحی شخصیتها و گروههای سیاسی و ورودشان به جدال با دولت درخصوص اجرای سهمیهبندی بنزین بازی در پازل آمریکا بود و میتوانست ایجاد تفرقه در کشور و افزایش آشوبها را بدنبال داشته باشد. در این سناریو هم دولت هدف بود و هم مجلس. قرار بود از یکسو مجلسی که سالها در مقابل عملکرد فاجعه بار دولت سکوت و با وزرای ناکارآمدی چون بیژن زنگنه مماشات کرده، در مقابل دولتمردان قرار بگیرد و درمیانه آشوبها ساز تفرقه بزند و از سوی دیگر از برگزاری انتخابات مجلس یازدهم هم جلوگیری کنند. جلوگیری از این توطئه خطرناک و کشمکشهای سیاسی خسارت آفرین در کشور در توان هیچکس جز رهبر معظم انقلاب نبود. رهبری بین دو گزینه بد و بدتر به پیشنهاد شورای عالی امنیت ملی یا باید از اقدام بدهنگام دولت حمایت میکردند و یا منتظر شورشهای گسترده و به نتیجه رسیدن توطئه خطرناک آمریکا به دست نفوذیهای داخلی میماندند. حال وظیفه رهبری چیست؟ سکوت و دامن زدن به فتنه یا خنثی کردن نقشه آمریکا و جلوگیری از کشته شدن مردم؟!
۳- حمایت رهبری دفاع از سران قوا و شخص رئیسجمهور نبود بلکه اولا حمایت از یک نهاد قانونی بود که تصمیمات این نهاد قانونی میتواند درست و یا نادرست باشد و در اصل برای جلوگیری از فروپاشی نظمیات و ارکان قانونی کشور که دشمنان به دنبال آن هستند، بود. ثانیا دفاع از امنیت مردم مثل دفاع از رای مردم وظیفه اصلی رهبری است بخصوص زمانی که تصمیمات، یک نهاد قانونی نادرست باشد و بیم آن میرود که نتیجه آن تصمیمات ناامنی و تعرض به جان و مال مردم باشد. در یک نگاه ساده و سطحی ممکن است تلقی شود اگر رهبری حمایت نمیکردند و جلوی اجرای این طرح را میگرفتند شاید مشکلات و هزینههای ناشی از گرانی و تورم به مردم وارد نمیشد اما در یک نگاه دقیق و عمیق مدیریتی چند لایه از جمله امنیتی برای رهبری و اهل خبره واضح و روشن بود که علاوهبر این هزینهها، قرار است در یک توطئه خطرناک هزینههای تخریب اموال عمومی و کشته شدن هزاران نفر از مردم و به هم ریختن اوضاع کشور نیز اضافه شود. لذا ورود رهبری با این نگاه عمیق مدیریتی چند لایه برای خنثیسازی یک توطئه خطرناک با توجه به ناامنیهای فراوان در کشورهای اطراف بود.رابعا رهبری وظیفه بر زمین مانده رئیسجمهور را انجام دادند. در حالی که وظیفه آقای روحانی بود تا در همان ساعات اولیه با مردم سخن بگوید اما چون رهبری عزمی در رئیسجمهور برای این اقدام ندیدند، مجبور شدند خود وارد صحنه شوند و با مواضعی حکیمانه مردم را به آرامش دعوت کنند.
۴- رهبری با این مواضع حکیمانه از آبروی خود مایه گذاشتند و خود را فدای ملت کردند تا آسیبهای بیشتر و گسترده به مردم وارد نشود. این مواضع در حقیقت ترجمان همان سخن رهبری در خطبههای بعد از انتخابات و فتنه۸۸ است که خطاب به حضرت بقیه الاعظم(عج) فرمودند «ای مولای من یک جان ناقابلی دارم و اندک آبرویی که شما به ما دادید، کف دست گرفتم در راه انقلاب و اسلام فدا میکنم. صاحب و پشتیبان ما شما هستید و ما این راه را با قدرت ادامه خواهیم داد» و بعد سوره فتح را خواندند! اما رهبرمعظم انقلاب یک فراز بشارت دهنده دیگری در شرایط فعلی نیز دارند. در جلسهای دیگر نیز میفرمایند «من نگرانی ندارم، همانگونه که موسی به حواریون گفت خدای من با من است نگران نباشید و از دریا رد شدند، من الان به شما میگویم خدای من با من است، نگران آینده نباشید، دشمن دنبال ماست ولی امداد غیبی ما را عبور میدهد و به خواست خدا آینده روشن است.» حال جوانان و ملت ایران از این بشارت بالاتر میخواهند؟ اما چرا رهبری با وجود وضعیت اقتصادی اینگونه قاطع به آینده امیدوارند، دلایل منطقی و خاص خود را دارد که در این مجال نمیگنجد!
دکتر محمدحسین محترم
Add comment
برای عضویت در خبرنامه لطفا ایمیل خود را وارد کنید.