این اقدام نژاد پرستانه و خلاف قوانین انسانی و کنوانسیونهای بین المللی را محکوم و با پیوستن به کمپین بین المللی "مرضیه هاشمی آزاد باید گردد" پی گیری مجددانه دستگاه دیپلماسی کشور، رسانه ملی و سازمان های مردم نهاد را تا آزادی کامل ایشان خواهان است.

 


بسم الله الرحمن الرحیم


انقلاب اسلامی در حالی بر بام چهل سالگی خود قرار گرفت که دستاوردهای درخشان و قابل توجهش در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی، چشمان جهانیان را خیره ساخته و کارشناسان و خبره های جهان غرب را به حیرت انداخته است. این جایگاه و منزلت به رغم همه کاستی ها، نقایص، موانع، تحریم ها و تهدید هایی است که در همین زمینه ها به چشم می خورد و خود نشانه راه دراز باقیمانده در دستیابی به تمدن نوین اسلامی و شایستگی برای دولت کریمه بقیه الله العظم (اروحنا له الفدا) است که مقام معظم رهبری به خوبی و روشنی در پیام خود به مناسبت چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی تحت عنوان گام دوم هم آن دستاوردها را بیان فرموده و هم این راه طولانی را شرح و تفصیل نموده اند.

بی تردید در میان گشایش، نو آوری و نو اندیشی و همه دستاوردهای چهل سال انقلاب اسلامی مقوله فرهنگ و هنر و به خصوص سینما جایگاه خاص خود را دارد و به همین دلیل مقام معظم رهبری ، مکرر به آن پرداخته اند، با اهالی قلم و هنر جلسات متعدد برگزار کرده و رهنمودهای تخصصی و کارشناسانه راهبردی و کاربردی ارائه فرموده اند.

اما به رغم همه این نقاط قوت و با وجود تلاش و مساعی جمع کثیری از سینماگران و مسئولان متعهد و در حالی که تعداد در خور تقدیر و سپاس آثار ارزشی و مناسب سینمای انقلاب در طول این سالها ساخته شد اما در مجموع سینمای ایران نتوانست آنچنانکه که شایسته انقلاب اسلامی و مردم ایران بود با گفتمان و اصول و ارزش های این ملت و انقلابش پیوند بخورد و جریان اصلی سینمای ایران همچنان از مردم و هویت دینی و ملی عقب تر است.

نمی توان کتمان کرد که انقلاب اسلامی، اساسا سینمای ایران را به سینما تبدیل کرد. چراکه پیش از پیروزی انقلاب، آنچه تحت عنوان این سینما، برپرده سالن های نمایش، نقش می بست، کمتر نشانی از سینما و فیلم به معنای ساختاری و استاندارد آن داشت. انقلاب اسلامی بود که سینمای ایران را به واقع و به مفهوم حقیقی سینمای ایران را به سینما بدل ساخت. بسیاری از حرفه های سینمایی مانند کارگردانی، فیلمبرداری، فیلمنامه نویسی، تدوین، صدا، طراحی صحنه و لباس، چهره پردازی، جلوه های ویژه، بازیگری و .... در سالهای پس از انقلاب، جایگاه خود را یافتند که بسیاری از این تخصص ها اصلا در دوران قبل از انقلاب، محلی از اعراب نداشتند. ما امروز از نگاه ناظران بین المللی و داخلی به لحاظ تکنیکی از جایگاه مناسبی در سینمای روز دنیا برخورداریم و آثار فاخر این سینما، بعضا با فیلم های پرهزینه و عظیم دنیا، رقابت جدی دارند.

اما هرچه سینمای ایران در این 40 سال در زمینه تکنیکی و سخت افزاری پیشرفت های شایانی نمود، اما به لحاظ محتوی و نرم افزاری نتوانست پا به پای آن پیش رود و حتی پس از سالهای ابتدایی و تقریبا دو دهه اول، سیر نزولی در این قسمت پیش گرفت و سال به سال به سوی انحطاط محتوایی بیشتری رفت. حاکمیت همان دو جریان فکری سینمایی پیش از انقلاب یعنی جریان فیلم فارسی و همچنین جریان شبه روشنفکری موسوم به موج نو از اواسط دهه 70 (که البته بنیادهای خود را با مدیریت جدید سینمایی از همان اوایل دهه 60 گذارده بودند) باعث شد به تدریج سینمای انقلاب که بیشتر در فیلم های دفاع مقدس و ارزشی تبلور می یافت و سینمای مردمی که دغدغه های مردم را بازتاب می داد، به حاشیه رانده شود و شبه سینمای به اصطلاح اجتماعی و در واقع سیاه نما و تحریف گر و جشنواره پسند از یک سوی و فیلم های سخیف فیلم فارسی با کلام، رفتار، شوخی های مبتذل و مستهجن از سوی دیگر، فضای سینمای ایران را اشغال کرده و مجال تنفس برای دیگر آثار سینمایی باقی نگذارند. فضایی که در واقع در مقابل انقلاب و مردم و ارزش های اعتقادی و باورهای آنها صف آرایی کرد.

طبق آخرین گزارش مرکز آمار ایران، در سال 1396، 81 درصد از مردم ایران اصلا به سینما نرفتند و حدود 15 درصد هم یک تا دو بار رفتند. یعنی به معنای دیگر، 96 درصد مردم ایران از این سینما فاصله گرفته اند و به نوعی فرار کرده اند و عطایش را به لقایش بخشیده اند چون نه تنها خود و باورها و اعتقادشان را در آن نمی بینند بلکه در بسیاری از همین فیلم ها مورد  توهین قرار گرفته و باورها و اعتقادات دینی و ملی شان، تحقیر و خوار می شود. آش آنقدر شور بوده که بعضا برخی از رسانه های خارجی هم به فضای سیاه و چرکی که این سینما از جامعه ایران بازتاب داده اند، انتقاد کرده اند.

سال گذشته در نقد برخی از همین فیلم های ایرانی که در آلمان به نمایش درآمده بود، "رادیو دویچه وله" گفت که "فیلم های ایرانی به شکل ویژه ای تلخ و پردرد هستند" و رادیو فرانسه فیلم های ایرانی را "تیره، ناامید کننده، ملال آور و گاه خشن و مازوخیستی" نامید. این درحالی است که سال قبل از آن نیز رادیو "بی بی سی" در وب سایت خود نوشته بود که:


"... فیلم های ایرانی مملو از پرخاش و خشونت، هیستری و دیگر ستیزی و رسوخ نابسامانی در تمام وجوه جامعه هستند درحالی که صحنه زندگی اجتماعی ایران ... از جنب و جوش همیشگی برخوردار است و مثل همیشه خوشی ها در کنار ناخوشی ها حضور دارند. پس چگونه می شود که سینمای ایران اینچنین به سیم آخر زده و در ناامیدی محض غوطه خورده است... "


سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر نیز با تکرار روند پیشین به جز تعدادی فیلم انگشت شمار اما تقریبا همین روال را اگرچه شاید با غلظت کمتر، دنبال می کردند. ضمن اینکه اغلب این فیلم ها فاصله ای بعید با سینما و ساختارهای یک فیلم داشته و بیشتر آنها را اساسا نمی توان یک فیلم سینمایی به "لحاظ ساختاری" به شمار آورد و از سطح استانداردهای سینمایی یک فیلم بسیار پایین تر هستند اما می توان به نکات محتوایی ذیل درباره برخی آثار شرکت کننده در جشنواره سی و هفتم اشاره کرد:


1- در چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی که شرایط ویژه ای طلب می کرد، هیچ فیلمی درباره انقلاب اسلامی در جشنواره حضور نداشت در حالی که در تمام جشنواره های استاندارد دنیا، برای مناسبت های ویژه و ایام و سالهای خاص، بخش های ویژه و برنامه های مخصوص تدارک دیده می شود. مسئولین جشنواره حضور دو سه فیلم درباره برخی وقایع تاریخی اخیر را به زعم خود جبران کننده این امر دانستند که البته در نظر هیچ یک از کارشناسان و مخاطبان مقبول نیفتاد.


2- مراسم افتتاحیه جشنواره با تجلیل از افرادی برگزار شد که برروی صحنه مراسم، علنا به انقلاب اسلامی و مردم توهین کردند و با اجرای نمایشی کسالت بار، دستاورد خون دهها هزار شهید و صدها هزار جانباز و آزاده و مجروح را با عبارات سخیف و اهانت آمیزی مورد هجمه قرار دادند.


3- فیلم هایی همچون "درخونگاه"، "حمال طلا" ، "ایده اصلی"، "سال دوم دانشکده من"، "تیغ و ترمه"، "سونامی"،"آشفتگی"، "بنفشه آفریقایی"، "طلا" و ... ضمن نادیده گرفتن مرزها و ارزش های اخلاقی جامعه و خانواده، فاجعه بارترین نابهنجاری های ضد اخلاقی مانند ازدواج سفید و یا ارتباطات نامشروع و حتی چند همسری زن را در جامعه به نوعی عادی نشان داده و سعی کرده بودند، آنها را به گونه ای نهادینه شده در میان جامعه ایران نشان دهند.


4- در اغلب فیلم ها، پدر خانواده نقش فعال و مثبتی نداشت و اکثرا یا حضور نداشت، یا منفعل بود و یا خرابکار و حتی هیولا که به نظر می رسد این نوع نگاه به مرد خانواده از نگرش غربی و از طریق فیلم ها و سریال های شبکه های ماهواره ای به فیلم ها و برخی فیلمسازان ما انتقال یافته است.


5- در فیلم هایی مانند "جان دار"، "سمفونی نهم"، "جمشیدیه" و حتی فیلم "متری شیش و نیم" (به رغم نقاط قوتی که داشت) ... سعی شده بود، احکام و قوانین مسلم اسلامی زیر علامت سوال برود.

6- در آثاری مانند "غلامرضا تختی" و "سرخپوست" و "مسخره باز"، به طور غیر مستقیم فضای انقلاب به سخره گرفته شده بود و بعضا نمادهای روزگار پیش از انقلاب را زنده می کردند.


7- از آثار سینمای دفاع مقدس که اصلی ترین و اصیل ترین سینمای انقلاب اسلامی محسوب می شود، تنها یک فیلم به نام "23 نفر" در میان سی و چند فیلم جشنواره حضور داشت که متاسفانه همین یک فیلم هم از سوی هیئت داوران هیچ جایزه یا تقدیر نامه ای دریافت نکرد.


8- فیلم ارزشمند و برجسته "ماجرای نیمروز: رد خون" که یکی از فیلم های خوش ساخت جشنواره به شمار می آمد که به یکی از مهمترین مقاطع تاریخ انقلاب پرداخته و تصویری مهیب از مخوف ترین گروهک تروریستی تاریخ معاصر برپرده سینما برده بود، به رغم نقاط قوت ساختاری و محتوایی و با وجود اینکه به نظر بسیاری از کارشناسان سینما، لااقل به همین لحاظ از سایر آثار جشنواره سی و هفتم قوی تر بود اما هیچ یک از جوایز اصلی جشنواره را دریافت نکرد.


9- فیلم ارزشمند و البته قابل تامل "شبی که ماه کامل شد" که 6-7 جایزه جشنواره از جمله بهترین فیلم و کارگردانی و بازیگران مرد و زن را دریافت کرد، اگرچه از آثار مثبت جشنواره امسال به شمار آمد ولی به لحاظ ساختاری و محتوایی از مشکلات روشنی برخوردار بود، از جمله کارگردانی آماتوری در صحنه های اکشن و حادثه ای به خصوص در صحنه ای که نیروهای عبدالحمید به تله می افتند، یک شروع و مقدمه حدود 40-50 دقیقه ای ظریف و البته  معتارض  فیلمنامه ای با حفره های دراماتیک  که مثلا وقتی دوربین به دل تشکیلات عبدالمالک ریگی رفته و تئوری های وی را انعکاس می دهد و حتی گریه های تروریست ها را به تصویر می کشد.عبدالمالک ریگی اسلام خود را اسلام جهاد و اسلام ضد لیبرالیسم می داند! اما نماها یا سکانسی در مقابل آن نداریم تا تفاوت های اسلام تکفیری با اسلام راستین در این حرف ها روشن گردد یا در مقابل سخنرانی ریگی درباره اسلام، از نگاه و گفتار شخصیت مثبت نکات جدی و واقعی درباره اسلام گفته شود و از همین روی نتیجه این صحنه ها، برابر گرفتن اسلام تکفیری با اسلام واقعی از کار درمی آید.
ضمن اینکه وقتی داستان به داخل تشکیلات ریگی کشیده می شود، تماشاگر انتظار ادامه ماجرای وی از ارتباط با  آمریکایی ها و تا زمان دستگیری را دارد که متاسفانه با یک کپشن، فیلم بریده شده و به رغم در دست داشتن مدارک و اسناد بسیار از تشکیلات گروهک تروریستی موسوم به جندالله و اعترافات خود ریگی مبنی بر ارتباط با آمریکا و اعوان و انصارش، هیچ نمایی از این وقایع نمایش داده نمی شود.
جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی بر این باور است که جشنواره فیلم فجر همچنان از مدیریت و داوری های سلیقه ای و غیر استاندارد برخوردار است که در جشنواره هایی از این دست رویت نمی شود. نیاز است پس از 37 سال این نوع ساختار بازنگری جدی شود تا داوری های جشنواره لااقل از آسیب های ناگزیر به دور ماند. چهل سالگی انقلاب شکوهمند اسلامی و سی و هفت سالگی جشنواره فیلم فجر ، می طلبد جریان سازان و جریان سینمایی کشور ترجمان قامت بلند ارزش های معنوی، اخلاقی، اجتماعی و هویتی ایران عزیز باشند و پاسدار واقعی عنوان  جشنواره فیلم فجر آثاری را نمایش داده و جایزه دهد که با فجر انقلاب اسلامی ارتباط و رابطه ای داشته باشند.

 

جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group