بمناسبت 119 سال شروع شدن سینما در ایران

21 شهریور، در تقویم کشورمان ، روز ملی سینما نام گذاری شده است. مظفرالدین شاه قاجار در سال 1279 و به فاصله ی اندکی از اختراع دستگاه سینماتوگراف ، در سفر اروپایی خود ، مجذوب دستگاه شگفت انگیزی میشود که میتوانست تصاویر متحرک را ، روی پرده به نمایش بگذارد.او با خرید دستگاه سینماتوگراف و وارد کردن آن به ایران، نام خود را به عنوان اولین کارگردان ایرانی با ساخت فیلم روایت زندگی خواجه های درباری ، در تاریخ سینما ثبت میکند.

چند سال بعد ، میرزا ابراهیم صحاف باشی، انحصار شاه و دربار که دستگاه سینما توگراف را به عنوان ابزار تفریح و لذت خود تبدیل کرده بودند ، می شکند و سینما را وارد عرصه اجتماعی و عامه ی مردم میکند.

به مرور زمان و همگام با دنیا ، صنعت سینما در کشور ما نیز رشد و گسترش یافته و علاقه مندان زیادی پیدا کرد و سبب ایجاد قشری شد که سینما را به صورت حرفه ای به عنوان ابزاری برای کسب ثروت، شهرت و قدرت انتخاب کردند. اکنون ایران جز کشورهایی هست که صاحب سینماگران خلاق و پرذوق میباشد و هر ساله در جشنواره های بین المللی حضور پیدا کرده و صاحب جوایزی ارزنده میشوند.

برخلاف باور رایج ، که معتقد هستند سینما به علت تاثیری که بر افکار عمومی دارد ، برای سیاست مداران اهمیت داشته و آنها برای پیشبرد اهداف خود، از سینما به عنوان ابزار استفاده میکنند، باید گفت ، به همان اندازه که سینما برای سیاست مداران جذاب و پر اهمیت می باشد، به همان اندازه موضوعات سیاسی نیز برای اهل سینما جذاب و مورد توجه است. به عبارت دیگر نباید ارتباط سیاست و سینما را، یک طرفه دانست، بلکه این یک ارتباط دو سویه است.

اتفاق های تاریخی مثل جنگ، انقلاب، ترور یک شخصیت مهم، رویدادهای مذهبی، یا مسایل و مشکلات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی ، غالب موضوعات جذاب فیلم و سینما را تشکیل می دهد. ممکن است بعضی از این فیلم ها یا سریال ها ، ذهن ما را به سمت یک رویداد مهم سیاسی و اجتماعی سوق بدهد و یا سبب شود در مورد آینده و یا روند جریانات کشور و ریشه و علت مشکلات گذشته ، فعلی و یا مشکلاتی و حوادثی که در آینده میتواند ، اتفاق بیفتد، اظهار نظر بکنیم.

در برخی از فیلم ها و سریال ها، که مرتبط با موضوعات سیاسی و اجتماعی هستند، متن و داستان و شخصیت و حوادث فیلم می تواند در غالب صحنه های جذاب هیجانی، عاطفی یا خشونت آمیز، با تحریک احساسات مذهبی، ملی و انسانی، مخاطبان را به نتایجی برساند که سیاست مداران قصد داشتند آن افکار را به جامعه و مردم تزریق نمایند، تا این گونه مسیر پیشبرد اهداف خود را هموار سازند.

میتوان گفت : اگر سیاست از توانایی سینما در اقناع سازی و تاثیر بر ذهن عموم جامعه در راستای اهداف خود استفاده میکند، سینما نیز از ثمره ی این ارتباط دو سویه استفاده کرده و بر توانایی تکنیکی و فنی خود می افزاید. ساخت صحنه های هیجان انگیز و شگفت آور، موسیقی ها و ترانه های خاطره انگیز وتاثیرگذار و دیالوگ های ماندگار ، اکثرا در فیلم هایی با موضاعات سیاسی ساخته میشود که در مجموع سبب پیشرفت و توسعه و اهمیت روز افزون صنعت سینما گردیده است ،که اگر توجه و اهمیت و سرمایه گذاری سیاست و سیاست مداران در سینما نبود، چه بسا ، سینما جایگاه امروزی خود را نداشت. با نگاهی به آمار فیلم ها و سریال های مشهور در دنیا و کشورمان به راحتی میتوان فهمید که اکثر داستان این فیلم ها و سریال ها مرتبط با مسایل سیاسی هستند.

   در یک نتیجه گیری کلی به جرات میتوان گفت که در دنیای امروز که عصر ارتباطات نام گذاری شده ، و رسانه ها نقش مهمی در ایجاد قدرت برای کشورها و اعمال حاکمیت بر جوامع خود و نفوذ بر دیگر جوامع دارند، سیاست و سینما پیوند طولانی، نامبارک و گسست ناپذیری با یکدیگر دارند که حیات و ممات آنها تا حدود زیادی وابسته به یکدیگر میباشد و به راحتی نمیتوان آنها را از هم تفکیک و جدا کرد. نه سیاست میتواند از قدرت سینما در اقناع سازی و تاثیر بر ذهن و افکار مردم بی خیال شود و نه سینما میتواند از موضوعات جذاب و پرمخاطب سیاسی که میتواند ثروت و قدرت و اهیمت سینما را ارتقا ببخشد، غافل بشود. امیرمهدی علیپور{jcomments on}