اوکراین پس از فروپاشی جماهیر شوروی با ۶۰۳٫۵۵۰ کیلومتر مربع مساحت و ۲٬۷۸۲ کیلومتر خط ساحلی چهل و چهارمین کشور بزرگ جهان و دومین کشور وسیع در اروپا پس از روسیه محسوب می شد. اوکراین همچنین حتی پس از فروپاشی با داشتن ۷۸۰٫۰۰۰ سرباز در خاک خود و داشتن سومین زرادخانه تسلیحات هستهای در جهان یکی از قدرتمندترین ارتش های جهان را داشت. انبار های سلاح های هسته ای اوکراین شامل 130 موشک بالستیک قاره پیما با برد بین 5 تا 10 هزار کیلومتر بود و هر موشک قابلیت حمل چند کلاهک هسته ای داشت.به همین دلیل در آن زمان سطح و توانایی موشک های بالستیک این کشور بی نظیر بود.همچنین در مجموع 1700 کلاهک هسته ای در خاک اوکراین وجود داشت. علاوه بر این، اوکراین دارای 33 بمب افکن دورپرواز بود.
*سیاست اطمینان به غرب* این سطح از توانایی و قدرت نظامی زمینه ساز آغاز فشارهای غرب برای خلع سلاح اتمی اکراین شد.در نهایت دولت و حاکمیت اوکراین با قبول وعده های غرب در خصوص تضمین به حفظ تمامیت ارضی این کشور با آغوش باز خلع سلاح و حتی تحویل دانش بومی اتمی خود را پذیرفت.
در اردیبهشت ماه1371 (مه۱۹۹۲) در حالی که اوکراین با تحویل تسلیحات هستهای خود به روسیه برای امحا موافقت کرده بود، پیمان کاهش سلاحها را امضا نمود تا به عنوان یک کشور بدون سلاح اتمی به عضویت در پیماننامه منع گسترش سلاحهای هستهای در آید. پس از انجام فرآیندهای قانونی و اقدامات عملی در نهایت در سال ۱۳۷۵(۱۹۹۶ )اوکراین به یک کشور فاقد سلاح اتمی تبدیل شد. *
*آسیب پذیری اصلی اوکراین و زمینه های تجزیه ارضی**
در واقع از همان ابتدای استقلال اوکراین در سال۱۳۷۰( 1999،) سیاست خارجی کیف به دلیل ویژگی های جمعیتی همواره میان غرب و جمهوری فدراتیو روسیه در نوسان بود. دولتمردان اوکراینی هیچگاه نتوانستند در روابط خارجی به تعادلی پایدار برسند تا از حساسیتهای روسیه از یک طرف و از طرف دیگر حساسیت کشورهای غربی نسبت به اوکراین بکاهند. مهمترین دلیل عدم تعادل مذکور ترکیب جمعیتی اوکراین بود. زیرا به لحاظ ویژگیهای جمعیتی و زبانی، اوکراین به دو دسته تقسیم شده است.یک دسته ساکنان بخشهای شرقی و جنوبی اوکراین از جمله شبه جزیرة کریمه و شهر سواستوپل است که اکثراً روس زبان و بیشتر ارتدوکس میباشند. این گروه سخت طرفدار روسیهاند. دسته دیگر، ساکنان بخشهای غربی اوکرایناند که بیشتر کاتولیک و طرفدار نزدیکی روابط با غرب میباشند. وجود این دوگانگی جمعیتی سبب میشود تا هر یک از این دو طیف گرایش به روسیه یا اروپای غربی را برطرفکننده مشکلات خود بدانند. *غرب و روند توسعه ناتو* پس از فروپاشی شوروی کشورهایی همچون «مجارستان»، «لهستان»، «رومانی» و «استونی» که همگی روزگاری از جمهوری های شوروی محسوب می شدند، در فاصله سالهای ۱۹۹۹ میلادی تا ۲۰۰۵ میلادی به عضویت «ناتو» درآمدند(۱۳۸۴-۱۳۷۸) تا درصورت وقوع درگیری احتمالی بین غرب و شرق تمامیت ارضی خود را حفظ کنند. بدیهی است این روند، روسها را آشفته کرد و آنها به شدت روی گسترش «ناتو» به سمت شرق حساس شدند. با توجه به اختلافات جمعیتی که در خصوص روس تبارهای اکراین ذکر شد،پس از زمزمه عضویت اوکراین در ناتو اقدامات روسیه علیه این کشور آغاز شد.ابتدا در سال۱۳۹۳(2014) با ایجاد بحران در شبه جزیره کریمه،روس ها در مقابل چشمان حیرت زده جهان،خاک این شبه جزیره را به خود منضم کرد. با آغاز سال جدید میلادی و تحرکات تازه آمریکا برای پیوستن اوکراین به ناتو،سرویس اطلاعات نظامی غرب از انتقال آرام ادوات و تجهیزات روسی به سمت اوکراین خبر دادند. در نهایت اعلام شد ۱۲۷ هزار سرباز روسی در مرزها و حتی همسایه شمالی این کشور یعنی بلاروس، مستقر هستند تا در صورت درگیری احتمالی روس تبارهای اکراینی با دولت مرکزی از آنها حمایت نمایند. *پایان یا شروع ماجرا* جداییطلبان تحت حمایت روسیه در دونتسک و لوهانسک سال ۲۰۱۴ در پی انقلاب اوکراین که به سرنگونی دولت هوادار مسکو انجامید، این مناطق را از اوکراین جدا کردند و آن را «جمهوریهای خلق» نامیدند.اکنون روسیه در اولین گام استقلال این جمهوری ها را به رسمیت شناخته اما مشخص نیست ادامه این دامینو چیست.و سیاست تجزیه طلبی اوکراین توسط روسیه چگونه استمرار یا توقف می باید. بیانیه اخیر پوتین در اشاره به ماهیت کشور اوکراین در این خصوص مهم و راهگشاست . وی در سخنرانی خود گفت:" استالین بود که اوکراین را آزاد کرد و سرزمینهایی برای تشکیل دولت، به این کشور داد. اوکراین تنها یک کشور همجوار برای ما به شمار نمیآید. ما فرهنگ و دین مشترک داشته و نزدیکانی در این کشور داریم و اوکراین مدرن بر اساس سرزمینهای تاریخی روسیه بنا شد." به تعبیر سادهتر از نظر پوتین اکنون اوکراین صرفا یک کشور تصنعی یا ساختگی است که بر اساس زمین های غصب شده روس ها تشکیل شده است. *اهمیت تمامیت ارضی یک کشور و درس های آن* "یوری کاستنکو" سیاستمدار معروف اوکراینی در کتاب " اوکراین و خلع سلاح هسته ای" چنین نوشته است: " همه ما (اوکراینی ها) فریب خوردیم و برای آن معاهده دست زدیم، بنابراین همه ما مقصریم. خلع سلاح هسته ای با توافق و کف و سوت ملت اوکراین و با حمایت رسانه ای و تبلیغاتی انجام شد. اما اکنون مشخص شده که آن ارزیابی ها کاملا اشتباه بوده است. گویی اوکراین، عراق دوم شده که نظام آن با تهاجمی بین المللی سرنگون شد و در حال حاضر به سمت تکه تکه شدن و غرق شدن در بحران های گوناگون پیش می رود".
آنچه در اوکراین رخ می دهد، انسان را به یاد آنچه در عراق اتفاق افتاد، می اندازد. عراق که زمانی قدرتمندترين کشور عربی بود، تبدیل به کشوری حاشیه ای شده که حتی کارگاهی برای ساخت سلاح سبک هم ندارد و قادر به دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی خود نیست.
این سرنوشت کشورهایی است که به حمایت و پشتیبانی و وعده های آمریکا و جهان غرب اعتماد می کنند.
مهدی کاظمیان، عضو کارگروه گفتمان و سیاسی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی {jcomments on}