تازه اگر بخواهیم فقط به دریافتی مدیران سطوح میانی هم اشاره کنیم همین نکته بس که آنان دارای مجوز افزایش ۷ برابری حداقل حقوق حقوق بگیران (۸۰۰/۲) می باشند که به طور میانگین، بالای ۲۰ میلیون می شود...
گرانی و افزایش حقوق ها یکی از مسائل مهمی است که در شروع هرسال دغدغه ذهنی اکثر اقشار جامعه، خصوصا حقوق بگیران را تشکیل می دهد که قطعا ایثارگران هم از این مقوله مستثنی نیستند. در یک نگاه به فرایند افزایش سالیانه حقوق این قشر، به سادگی درمی یابیم که در باره ایثارگران در این موضوع نیز کوتاهی ها و اجحاف هایی صورت می گیرد که بسیارقابل تامل است.
در حال حاضر با تصمیم گیری سازمان برنامه و بودجه ظاهرا" مقرر گردید حقوق کارکنان دولت 50 درصد افزایش داشته باشد که گویا قرار شده ایثارگران را هم در این میان به حساب بیاورند و این افزایش در حق آنان نیز اعمالگردد. حال سئوال اینجاست که آیا تورم موجود درجامعه، افزایش چند صد برابری قیمت ها، تنگی معیشت، مشکلات عدیده زندگی ایثارگری و... که بصورت افسار گسیخته در رندگی ایثارگران در حال تاخت و تاز می باشد درتصمیم گیری مسئولین این امر مدنظر قرار گرفته است یا خیر؟ در این خصوص ذکر مواردی خالی از فایده نیست.
اینکه کارمندان دولت نیز در گیر و دار تورم و افزایش مداوم قیمت ها مانند دیگر اقشار حقوق بگیر دچار مشکل تنظیم دخل و خرج خود هستند شکی نیست اما در مقایسه با بعضی گروه ها مثل ایثارگران شرایط بهتری دارند چراکه علاوه برحقوق هرماه از مزایای بسیاری مانند: اضافه کاری ثابت ماهیانه، رفاهیات کارمندی در ایام و اعیاد مختلف، حق تغذیه، ماموریت، جلسات، سفر، وام های کارمندی، گروه، پایه، حق مسئولیت، و پاداش آخر سال و.... برخوردار هستند در صورتیکه هیچ یک از موارد فوق شامل ایثارگران، خصوصا" جانبازان ازکار افتاده نمی باشد.
نکته دیگر اینکه کارمندان دولت اکثرا"همسرانشان نیز شاغل هستند و به عبارتی از 2 منبع حقوقی دریافتی دارند. ولی همسران ایثارگران و جانبازان بایستی جهت پرستاری از آنان در منزل باشند و اکثرا خانه داری و پرستاری همه وقت آنان را به خود اختصاص می دهد؛ بدین ترتیب تمامی هزینه های زندگی برعهده خود ایثارگران است.
ازسو دیگر کارمندان دولت به علت تعاملات اداری با سایر ادارات و ارگان ها، با توصیه نامه های مختلف از طریق افراد مسئول، اغلب، فرزندانشان نیز در مشاغل و ادارات مختلف شاغل هستند و این خود کمک بزرگی برای خانواده هاست و یکی از مهمتری دغدغه های آنان را برطرف می سازد؛ در صورتیکه در موارد بیشماری شاهد هستیم که فرزندان ذکور خانواده ایثارگران نیز به علت بیماری و شرایط ویژه پدرانشان از تحصیل و فعالیت های اجتماعی دور مانده و صاحب حرفه و پیشه ای نمی باشند و بنیاد هم که از مسئولیت خود شانه خالی کرده و هیچ تعهدی نسبت به اشتغال این افراد نشان نمی دهد و هزینه آنان نیز بار مضاعفی بردوش خانواده ایثارگران می باشد.
حتی ایثارگران به علت اینکه زحماتشان برعهده خانواده بوده نسبت به آنان احساس دین بیشتری دارند و خانواده شان نیز توقعاتی دارند که بایستی پاسخگو باشند و بیشتر این توقعات هم حول محور کمک ها و مسایل مادی دور می زند.
البته تفاوت ها در زمینه های مختلف، خیلی بیشتر از اینهاست و نکات برشمرده، به اصطلاح مشت نمونه خروار است که بیانش از حوصله این مقوله خارج می باشد.
تازه اگر بخواهیم فقط به دریافتی مدیران سطوح میانی هم اشاره کنیم همین نکته بس که آنان دارای مجوز افزایش 7 برابری حداقل حقوق حقوق بگیران (800/2) می باشند که به طور میانگین، بالای 20 میلیون می شود. در این میان مدیران ارشد و.... هم که جای خود دارند.
بنابراین به سادگی می توان دریافت که متاسفانه در شرایط حاضر فاصله بین حقوق ها بسیار زیاد و نامتعادل است و قشر کم درآمد و آسیب پذیر، بالاخص ایثارگران شدیدا" تحت فشارند.
باجمع بندی مطالب فوق، پیشنهاد می شود در تصمیم گیری های نهایی در خصوص ایثارگران، مخصوصا در زمینه حقوق و معیشت، این قشر همانند افراد عادی در نظر گرفته نشود و سیاستگذاری های جدید در امر پرداخت ها مورد بازنگری قرار گیرد. همچنین برای بالا بردن کیفیت زندگی ایثارگران، همانند بسیاری از سازمان ها و نهادها کمیته ای متشکل از نمایندگان آنان تشکیل شود و با تبادل نظر با دردآشنایان و متخصصان این حوزه، محاسبات واقعی درباره نیازها و هزینه های این قشر معزز انجام پذیرد. ان شاءالله