تغییر ماهیت اصلاح‌طلبی به استحاله‌طلبی/ لیالی: نمی‌شود از نظام دم بزنید و کدیور و سروش را به محافلتان راه دهید

یک استاد دانشگاه گفت: در چند سال اخیر، اصلاح‌طلبی به استحاله‌طلبی تغییر ماهیت داده‌ و ارزش‌هایی چون انقلاب، جمهوری اسلامی، فقرا و... را از ارزش‌های خود پاک کرده‌‌اند. در نتیجه برای پر کردن این خلأ پیگیر آموزه‌های لیبرال شده‌اند.





حجت‌الاسلام محمدعلی لیالی، استاد حوزه علمیه و دانشگاه در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس درباره اضطراب فکری و اندیشه‌ای اصلاح‌طلبان و ضعف ایده‌پردازی آنان در عرصه‌های مختلف سیاسی و اجتماعی گفت: جریانی که در کشور ما موسوم به اصلاح‌طلبی است از زوایای مختلفی قابل تحلیل و بررسی است که مطالعه و تحقیق در باب آن محتاج در نظر گرفتن آموزه‌های مهم فکری و معرفتی خواهد بود.

وی ادامه داد: اصلاح‌طلبی یک واقعیت اجتماعی و یک حقیقت بارز است که در ایرانِ پس از انقلاب بالاخص از دوم خرداد سال ۷۶ به بعد در ادبیات سیاسی کشور جا باز کرد و در فضای سیاسی و اندیشه‌ای کشور بروز و ظهور یافت.

لیالی اظهار داشت: اصلاحات در عرصه‌های مختلف کشور اثرگذاری داشته است. آنها از ساحت سیاست تا اقتصاد و از جامعه تا فرهنگ حضور داشتند و در فراز و فرودهای جامعه دچار تحولات و تغییراتی شدند. گاهی با حاکمیت همراهی کردند و هم‌گام با سیاست‌های نظام بودند، گاهی اوقات هم در قامت اپوزوسیون در برابر حاکمیت قرار گرفتند. این مسائل موجب می‌شود بحث درباره جریان اصلاح‌طلبی را با دقت بیش‌تر پی بگیریم.

اصلاحِ چه چیزی و به دست چه کسی؟

وی افزود: موضوع مهمی که در باب مفاهیمی چون‌ «اصلاح» و یا «اصلاح‌طلبی» وجود دارد، مبهم و کلی بودن آن‌هاست. جریان اصلاحات چه چیزی را و یا چه کسی را می‌خواهد اصلاح کند؟ معیار و سنجه اصلاح‌گری آنان چیست؟ مشکل و عیب چگونه تعریف می‌شود که در صورت بروز آن باید به سمت اصلاح‌ رفت؟ و از همه مهم‌تر چه کسی صلاحیت اصلاح‌گری دارد؛ به شکلی که اصلاح او به افساد منجر نشود؟ آیا «مصلح انتظار فرج» که در کلام حضرت امام خود شخصی «صالح» است در هندسه فکری اصلاح‌طلبان موضوعیت و اهمیتی دارد؟

از رفسنجانی جلد ۲ تا رهبری اصلاحات توسط رئیس دولت سازندگی

لیالی ادامه داد: اصلاح‌طلبی را نباید محصول یک روند طبیعی در فضای سیاسی کشور دانست؛ بلکه این مولود جبراً توسط تحولات سال ۷۶ و پروپاگاندای متأثر از آن دوران خلق شد. در سال ۷۶ دو جریان رقیب در برابر هم صف‌آرایی کرده بودند؛ یک جریان اصلاح‌طلبِ سیدمحمد خاتمی که با شعارهایی چون: آزادی، جامعه مدنی، دموکراسی و... اعلام حضور کرده بود و در مقابل طیف ناطق‌نوری که در امتداد سیاست‌های مرحوم هاشمی رفسنجانی بود و آن را رفسنجانی جلد ۲ خطاب می‌کردند. نکته جالب توجه این است که جریانی که حقیقت و ماهیتش با نقد مرحوم هاشمی شکل گرفت و تشکیل شد، بعدها چه نسبت و تناسبی با ایشان برقرار کرد؟ بنده به‌عنوان یک پژوهشگر اعلام می‌کنم که هیچگاه اندیشه و متن اصلاح‌طلبی به شکل صریح، روشن و مبین تبیین نشده است و هیچ‌وقت از سوی مقام‌های بالادستی حقیقت آن مطرح نگشت.

بلبشویی به نام طیف اصلاح‌طلبی


او در ادامه بیان کرد: بالتبع، رهبری این طیف نیز مجهول و مبهم است. اصلاح‌طلبان هیچگاه در رهبری به یک اجماع نرسیدند؛ به شکلی که بین افرادی نظیر سیدمحمد خاتمی، سیدمحمد موسوی خوئینی‌ها، مهدی کروبی، مجمع روحانیون مبارز و... نمی‌توان کسی را با قاطعیت رهبر این گروه دانست. اصلاح‌طلبی در حال حاضر یک طیف متکثر، متنوع و متعدد است که بعضا با هم تعارضات جدی دارند. در فکر و نظر اصلاح‌طلبان دچار تشتت و تضادی هستند که از یک طرف شعار براندازی سخت سر می‌دهند، از سویی شعار براندازی نرم و از طرفی هم ندای همراهی با انقلاب را فریاد می‌زنند. عده‌ای از آنان خود را در تقابل جدی با ولایت‌فقیه می‌بینند و عده‌ دیگر به تنظیم و نشر آثار ولی فقیه سابق، حضرت امام خمینی ممارست می‌کنند.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و معارف گفت: باید تصریح کرد که جریان اصلاحات بیش از آن یک بروز و ظهور حقیقی داشته باشد، بیشتر در عرصه مجاز و فضای مجازی فعال است. آن زمان به وسیله مطبوعات پیگیری شد و امروزه هم همّ وغمش در فضای رسانه‌ و اینترنت است. این شاخصه یعنی اینکه خاصیت اصلی آن‌ها موج سواری است؛ با موجی برمی‌خیزند و با موجی فرو می‌نشینند. به همین خاطر اصلاحات چندان از پایگاه مردمی منسجمی برخوردار نیست؛ چرا که تمرکزش روی فضای رسانه بیش از حضور در کف جامعه است.

لیالی گفت: محصول این پدیده این شد که در چند سال اخیر و در حال‌حاضر اصلاح‌طلبی به استحاله‌طلبی تغییر ماهیت داده‌ و ارزش‌هایی چون انقلاب، جمهوری اسلامی، فقرا، پابرهنگان و... به کلی از ارزش‌های آنان پاک شده‌ است. در نتیجه برای پر کردن این خلأ با قرار دادن تعالیم لیبرالیزه و سکولاریستی غربی به عنوان نصب‌العین، مفاهیم و ارزش‌هایی را پیگیری کردند که کمترین سنخیتی با آموزه‌های انقلاب و اسلام ندارد. آن‌ها حتی پا را از این هم فراتر گذاشتند و با همان شعار‌های اولیشان هم به تعارض جدی برخوردند. جریانی که خود را مولود انتخاب مردم در پای صندوق‌های رأی می‌دانست، چنان قدرت‌طلبی‌اش به حد اعلی رسید که برای به دست آوردن کرسی دولت حاضر شد کشور را در التهاب فتنه قرار دهد و یک گسست عظیمی را در کشور پی ریزد و جالب است که در اینجا باز هم شعار «خواست مردم» را سر داد!

وی افزود: عملاً این دوگانگی‌های اصلاحات و عجز و ناتوانی اجرایی آن‌ها با وجود اینکه سالیان سال قدرت اجرایی را به دست داشتند به آنجا منتهی شد که اعتماد مردم را از دست بدهند و فرصت‌های خود را بسوزانند. جوانان پیرو خط امام که روزی فاتح لانه جاسوسی بودند، حال از آمریکایی‌ها به‌خاطر تسخیر این مرکز جاسوسی عذرخواهی می‌کنند! افرادی که عِرق انقلابی بالایی داشتند، حال نسبت به ارزش‌های نظام مردد شده بودند. روزی به وسیله شعار اختلاف با هاشمی و ناطق نوری سر برآوردند، اما بعدها همین اشخاص استوانه‌های طیف اصلاحات شدند! تمام این مسائل پایگاه‌های اجتماعی اصلاحات را متزلزل کرد.

 لیالی در انتها بیان کرد: نکته بعدی که اصلاحات را درگیر یک تناقض کرده است، روشن نبودن طرح این طیف در قبال حاکمیت است. حقیقتاً اصلاح‌طلبی در پی اصلاح حاکمیت است یا خواهان خروج علیه آن؟ آنچه در کلام تئوریسین‌های آنان و اندیشمندان به نظر می‌رسد، خروج و تقابل سفت و سخت در برابر حاکمیت است. نمی‌توان دم از اعتقاد به نظام اسلامی زد و در جبهه و سنگر خود محسن کدیور و عبدالکریم سروش را راه داد. اصلاحات تکلیف خود را با نظام باید مشخص کند.

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group