- توضیحات
نمیدانم آدم چقدر میتواند کوه باشد که بعد از تحمل هزاران طوفانِ رنج، استخوان به استخوانِ کوفتهی تنش را باوقار کنار هم بچیند، به پشتی صندلی تکیه بزند و با لبخندی پدرانه بگوید: «خوش آمدی!» مگر میشود راز آن سالهای وحشتناک را در سینه داشت و بیمار اعصاب و روان نبود؟ مگر میشود جناب سرهنگ؟!
- توضیحات
خاطره جالب سعید اوحدی رئیس جدید بنیاد شهید از دوران اسارتش در زمان صدام ملعون:
کاظم! مأمور صدام! از شکنجه اسرای ایرانی تا شهادت به عنوان مدافع حرم در سوریه!
- توضیحات
خاطره امیرآبادی فراهانی عضو شورای مرکزی جمعیت جانبازان در برنامه دستخط
صبح می خواستند شهدا را ببرند می بینند پلاستیک ما عرق دارد
- توضیحات
سفر به کانی مانگا / (سُرسُره بازی در ارتفاعات کانی مانگا)
- توضیحات
اولين باري بود که شيميايي چنين بوي خوشي مي داد
- توضیحات
شهادت سید محمد حسن (مدافع حرم)
تشنگی را به بهترین شکل ممکن تجربه کردم! به دستور پزشکان حتی یک قطره آب به من نمی دادند!
پای چپم از مچ متلاشی شده بود و پشت پای راستم از مچ تا بالای زانو به شدت سوخته بود، دست چپم چند ترکش خورده بود و یکی دوتا از انگشتانش هم قطع شده بودند!
- توضیحات