حجاریان: ما هم مثل امام در زمان شاه کاری با صندوق رأی نداریم!
حجاریان: ما هم مثل امام در زمان شاه کاری با صندوق رأی نداریم!/ "گرانیها عمدی است"
سعید حجاریان، اصلاحطلب تحریمی و از تئوریسینهای جریان سیاسی خاص در بخشی از یک مصاحبه با سایت امداد در توجیه توییت پساانتخاباتی خود مبنی بر "اعلام مرگ اصلاحات صندوق محور" اینطور گفته است که منبعد، اصلاحات و اصلاحطلبی را لزوما کاری با صندوق رأی نیست.
او در این باره میافزاید: ما در سیاست و سیاستورزی نباید هیچچیزی را جز منافع ملی به پایمان زنجیر کنیم. شاید بتوانم با یک مثال تاریخی این ربط و نسبت را نشان دهم. امام خمینی در زمان شاه، قبل از ورود به فاز انقلابی، اصلاحطلبانه رفتار میکرد. بهگونهای که زیر نامههایاش به شاه امضای «داعی» میگذاشت یا به شاه مینوشت، آقای شاه نمیخواهی عزت و شوکت داشته باشی یا میگفت، من غصه خوردم شاه ایران پیش فلان مقام خارجی مثل بچهای گردناش را کج کرده است حال که باید شاه شیعه رشید باشد. در این برهه فحوای نوشتار و کلام امام اصلاحطلبانه بود اما در عین حال کاری به صندوق رأی نداشت. یعنی چه در نظام سلطنتی چه در نظام جمهوری، میشود در عرصه سیاست و اجتماع فعال بود و تأثیر گذاشت اما صندوقمحور نبود!
حجاریان میافزاید: میخواهم نتیجه بگیرم، بهخصوص بعد از انتخابات اخیر که ثابت شد آقایان بنا دارند صندوق رأی را بهکلی از حیز انتفاع ساقط کنند و ما را صرفاً در بازیهای خودشان شریک کنند، باید در رابطه خودمان و صندوق رأی تجدیدنظر اساسی کنیم. به صراحت بگویم، اصلاحات کمباین نیست؛ که هر چهار سال یکبار از گاراژ بیرون بیاید، رأی جمع کند و بعد دوباره به داخل گاراژ برگردد؛ اگر اصلاحات این است، باید کاملاً تجدیدنظر کرد چرا که خودش به ضدخودش تبدیل میشود.[
*درباره اظهارات حجاریان خوانش نکاتی ضروریست:
یکم: امام راحل بر اساس آنچه که از عقلانیت و روایت میدانیم و همچنین بر اساس نخستین سند مکتوب مبارزاتی حضرتش؛ از ابتدای امر بر گزینه "قیام" تأکید داشت و اگر در این مسیر گاهی با اقوال مختلفی سخن گفته یا نامهای نگاشته؛ این مسئله در چارچوب سیاستورزی منتهی به قیام امام بوده نه در چارچوب اصلاحطلبی امام برای شاه!
پس این سخن حجاریان به زعم ما غلط و نامنطبق بر تاریخ است.
دوم: بسا که امام راحل در دوران ستمشاهی کار چندانی با صندوق رأی نداشتند.
آیا این قضیه بر حجاریان پوشیده است که اولا انتخابات در رژیم شاهی یک نمایش مضحک بیشتر نبود، ثانیا امام قصد انقلاب داشت و ثالثا امام در یک حکومت جائر، ضد دین و ستمشاهی دست به این کار زد؟!
آیا اکنون باید نظام اسلامی و مردمسالاری دینی را با چنین رژیمی مقایسه کرد و مدعی کپیبرداری از حرکت امام خمینی(ع) در زمان رژیم شاه شد؟!
این گزارهها ملاک قضاوت مهمی را درباره اظهارات حجاریان به دست میدهد.
سوم: اظهارات حجاریان در بحث سیاست مصداق " نومن ببعض و نکفر ببعض" است!
نمیشود آقایان صراحتا لیبرال باشند و از بام تا شام تعالیم بدیو و ماکیاولی و پوپر و جان لاک و توماس هابز را برای مردم انشا کنند اما به هنگام لزوم بیان بیتالغزل تعالیم دموکراتیزه این افراد یعنی "لزوم مشارکت سیاسی در انتخابات و نقش ویژه احزاب و رجال سیاسی در این امر" که میرسد آقایان بگویند ما خط امامی هستیم.
این بزرگترین انکاری است که آقایان فوقالذکر در بحث روایتگری از علوم سیاسی غربی روا میدارند.
جدای از این در حالت لو فُرِض میپذیریم که انتقاد حجاریان به فرایند انتخابات در ایران صحیح باشد و به همین دلیل او و امثال او به ورطه تحریم خزیدهاند.
هدف امام، مشخص و چیزی جز انقلاب و قیام نبود و اقلا از سال 42 میتوان چنین عزمی را آشکارا در امام راحل مشاهده کرد.
چرا حجاریان و دوستان خود عزم براندازانه خود در این فرایند را انکار میکنند و صراحتا به مردم و نظام نمیگویند که ادعای مرگ اصلاحات صندوق محور برای فروغلطیدن به دامن براندازی است؟!
در واقع آقایان در فصل امام هم مصداق نومن ببعض و نکفر ببعض شدهاند و به جای راستی با مردم و نظام حاکم، دورویی را برگزیدهاند و میگویند ما "فعال اجتماعی" هستیم و نه کسانی که قصد براندازی و پایین کشیدن پرچم ایران را داریم!
و چهارم: در بحث ماشین رأی و کمباین هم ما به آقای حجاریان یادآوری میکنیم که اولا مشروعیت نظام جمهوری اسلامی در روز 12 فروردین سال 58 برای همیشه اثبات شد و منبعد از آن تا روزی که قانون در کشور حاکم باشد؛ مشروعیت نظام اسلامی هم تضمین شده است.
فلذا اینکه فلان طیف سیاسی بخواهد آرای خود را به انتخابات بیاورد یا نیاورد؛ گردی بر دامن مشروعیت نظام نخواهد بود.
ثانیا دیرگاهی است که برخی محافل تحلیلی کشور رصد کردهاند که کمباین اصلاحات به "نفربر" تبدیل شده است و هر از چند گاهی از گاراژ بیرون آمده و با آتشباری به روی مردم و نظام، اغتشاشی به راه میاندازد تا شاید به تمنّای قلبی خود برسد.
آقای حجاریان نمیتواند از فهم شدن حقیقت از سوی جامعه بگریزد. همانطور که پذیرفتن تبعات نقشههای بر هم زدن امنیت مردم و نظام...{jcomments on}