علیرضا سربخش دیده‌بان دوران دفاع مقدس، جانبازی است نابینا که سال‌هاست درعرصه فرهنگ‌و‌هنر به‌صورت مستمر و هدفمند به دیده‌بانی و جریان‌شناسی مشغول است. وی عضو جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی و تحصیل‌کرده علوم بین‌الملل است وتجربیات ارزنده‌ای در‌حوزه اجرایی داشته، فرا‌تر از انتشار بیش از صد مقاله موثر، توجه خاصه به جریان‌شناسی فرهنگ و هنر دارد.


علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده، نویسنده، منتقد و پژوهشگر در تداوم همنشینی با صاحب‌نظران در گفت‌و‌گو با او به بررسی مختصات و مشخصات و خطرات نفوذ فرهنگی پرداخته است. 

علی‌اکبر عبدالعلی‌زاده: دردهه‌های گذشته، عملکرد جریان نفوذ به‌شیوه‌ای بود که باید میان تولیدات سینمایی و دیگر آثار فرهنگی به‌شکل تخصصی جست‌وجو می‌کردیم تا متوجه شویم فیلم‌هایی با این خط‌مشی ساخته می‌شود،اما در‌حال حاضردر روزگاری به‌سر می‌بریم که خط نفوذ پنهان نیست و کاملا به سطح آمده وآشکارشده است.به‌عبارتی، کاملا روآمده ودر ساختار تولیدبه نحوی عمل‌کرده که به‌نظرمی‌رسددرموارد متعدد ازساختار‌های رسمی پیشی گرفته است.امروز جریان محفلی به‌اندازه‌ای نفوذ کرده که با بودجه ایرانی-‌خارجی و عوامل وطنی در کشور خودمان فیلم ضد‌ایرانی می‌سازد و بدون کمترین پاسخگویی و بی‌نیاز از اعتبار و در‌آمد کلان داخلی در جشنواره‌های خارجی به نمایش در‌می‌آید و اعتبار‌دهی می‌شود؛ این خط پرخطر در دیگر حوزه‌های فرهنگی نیز فعال است. این نتایج حاصل فعالیت شبکه نفوذ یا دقیق‌تر بگوییم دشمن تمدنی ما در ادوار تاریخی مختلف است. می‌توانیم برای به‌نتیجه‌رسیدن در این گفت‌و‌گو از ریشه‌های صهیونیسم در ایران در فرهنگ معاصر شروع کنیم. 
ما در طول تاریخ قبل از انقلاب می‌دانیم که جریان فراماسونری نقش بسیار فعالی در عرصه فرهنگ و سیاست ایران داشت و در لایه‌لایه سیستم نظام طاغوتی پهلوی نفوذ کرده بودند که در رأس آن کسانی مانند شریف‌امامی بود که لژ خاصی هم داشت، اما با وقوع انقلاب اسلامی احساس می‌شود تا‌حدی جریان انقلاب، به‌خاطر مسائل مختلف که در آن زمان هم مسأله ضد انقلاب، هم مقوله جنگ و هجوم بیگانگان و درگیری با غرب حکمفرما بود، چندان فرصت نکرد که این جریان را به‌خوبی بشناسد و پیگیری کند. این جریان ۱۰۰درصد درعرصه‌های مختلف انقلاب، به‌خصوص بعداز جنگ، نقش فعالی در عرصه فرهنگ‌و‌هنر کشور ایفا می‌کرد و این در‌حالی است که ما با این جریان به‌طور کامل در تعارض هستیم و با آن درگیریم. 

 

sarbakhsh 2



دیگر روشن است که این جریان خزنده علاوه بر تاثیر‌گذاری جدی درتصمیم‌سازی‌ها وتصمیم‌گیری‌ها و...رصدگری دقیق و پیگیرانه‌ای دارد وحتی توانسته با نفوذ درساختار‌های رسمی، در ادوار مختلف ودولت‌های متفاوت، جریان‌های انقلابی در‌حوزه فرهنگ را تحت‌تاثیر قرار داده و کم‌اثر و منزوی سازد. 
یاد خاطره‌ای از دوستم افتادم که می‌گفت سال ۵۹ تا ۶۰ در امور تربیتی آموزش‌و‌پرورش برای معلمان تدریس می‌کردم و مطالبی را در باب نقش یهود در عرصه فرهنگ‌و‌هنر و مسائل مربوط به فراماسونری پیگیری می‌کردیم و دوره‌های مختلفی را با بچه‌ها و مر‌بیان ‌گذراندیم. دوستان اعتراض کردند که چرا این مطالب را تبدیل به یک جزوه منسجم نمی‌کنید تا بتوانیم به‌راحتی به آن دسترسی داشته باشیم تا مطالب تا این‌اندازه پراکنده به ما منتقل نشود. این دوستم گفت ما را به این فکر انداختند که مطالب را تبدیل به جزوه کنیم و بیاوریم و بنابراین به یکی از کتابفروشی‌های دانشگاه تهران رفتم و ما را به‌سمت زیرزمینی هدایت کردند که مربوط به یک کتابفروشی بود و خانم تایپیستی حضور داشت. پس از دو‌هفته جزوه را گرفتم تا آخرین اصلاحات را در آن انجام دهم و متوجه شدم هرجا کلمه یهود را استفاده کردم، تبدیل به کلمه کلیمی شده است. این دوستم پیش خودش فکر کرد که اگر اشتباه چاپی باشد تنها در بخش‌های کوچکی اتفاق می‌افتد؛ این طور نیست که ماهیت کلمات در کل متن تغییر کند و تبدیل به کلیمی شود. دوستم می‌رود و اعتراض می‌کند به او می‌گویند سه روز دیگر بیایید اصلاحیه را بگیرید . بعد سه روز مراجعت می‌کند و می‌بیند مردی کنار خانم تایپیست نشسته. مرد می‌گوید من مسئول یهودیان ایرانی هستم که این جزوه را تصحیح کردم. آن آقا خطاب به دوستم گفته چقدر پول می‌گیرید که دیگر این مطالب را علیه یهودیان ننویسید؟...دوستم به‌یکباره متوجه شد که آن آقا از چه جایگاهی با اوصحبت می‌کند.دوستم فکرمی‌کند اگر ازمواضعش بی‌محابا دفاع کند، در همان زیرزمین سرش به باد می‌رود. بنابراین، می‌گوید بالاخره هرنویسنده‌ای دفتر کاروسرمایه‌ اولیه‌ای برای جاافتادن کارش می‌خواهد و در‌حین صحبت دیده که خانم تایپیست انگشتر طلای قطورش را به آن آقا می‌دهد تا به دوستم بدهد و آن آقا انگشتر را کف دست دوستم می‌گذارد و می‌گوید این علی‌الحساب پیش شما باشد تا در ملاقات‌های بعدی ببینیم چه اتفاقی می‌افتد؛ دوستم هم که می‌بیند ممکن است نمک‌گیر شود، می‌گوید می‌خواهید با همین یک‌تکه طلا صدای ما را خفه کنید؟... اجازه دهید در ملاقات‌های بعدی مطالب را با هم حل کنیم و این‌طور شد که دوستم انگشتر را نگرفت و آنها هم اصرار نکردند و از معرکه بیرون می‌آید.

مصداق و مثال خوبی است از رصدگری ریشه‌دار جریان مورد‌نظر! آن‌روز با امکانات محدود زمانه خودش این‌گونه عمل می‌کردند، امروز باید بفهمیم امکان و اختیار آنها چقدر وسیع شده است.
درست است، این جریان مربوط به دهه ۶۰ و جریانات لیبرال‌هاست، اما آنها از آن‌زمان فعال بودند و هنوز هم فعالند و این جریان ادامه دارد. با بیان این موضوع قصد ندارم در بین نویسندگان ما ترس و دلهره‌ای به وجود بیاورم بلکه قصد دارم بگویم دشمن آگاه پای کار ایستاده و باید این را بدانیم که آنها خیلی منسجم و با اطلاعات کافی در مورد افراد کار می‌کنند و این ما هستیم که باید پای کار بایستیم و از خودمان جدیت به‌خرج دهیم.به عنوان مثال، همین حمله اسرائیل موجب شد دلار چهار تا پنج هزارتومان پایین بیاید و قیمت طلا هم کاهش یافت. بعضی می‌گویند اگر می‌خواهید این سیر نزولی ادامه پیدا کند، جواب اسرائیل را ندهید. این در حالی است که مهم‌ترین موضوع حال حاضر ما مربوط به اقتدار جمهوری اسلامی می‌شود و از همین جا می‌توانیم خط نفوذ را پیدا کرده و اطلاع‌رسانی کنیم و حساسیت‌هایی برای نیروهای امنیتی به وجود بیاید تا پیگیر کار باشند. 

با نگاه دقیق و شناخت جریانی شما آشناییم و می‌دانم در تمام این سال‌هایی که فیلم‌ها را در جشنواره فیلم فجر دیدید، ردی از جریان نفوذ را احساس کردید ...
بله به عنوان واقعه‌ای در دسترس، در جریانات سال۹۸ که اتفاقات خیابانی و ماجرای بنزین پیش آمد، این موضوع نفوذ را به طور کامل در سینما احساس کردم. معتقدم خط فکری و فرهنگی‌ای که آمد و آن جریان را درسال۹۸ در خیابان‌ها به‌راه انداخت، در اتاق فکر سینمایی ما هم بود. این جریان با تولیدات مختلف نشان می‌داد دیگر امکان ندارد با این نظام کار کنیم و مردم را ناخواسته به یک شورش و اعتراض برساخته دعوت می‌کرد. 

نقش دیگر این جریان ایجاد مانع برای تولید فیلم‌های راهبردی است. در طول ۴۶ سال ما فقط ۱۴ فیلم در حوزه مقاومت ساخته‌ایم و مثلا در حوزه وحدت اسلامی هیچ فیلمی ساخته نشده است. هیچ کس نمی‌پرسد چرا ازرخدادهای اخیر لبنان و غزه طی یک سال که پیش آمد، هیچ کس فیلمی نساخت‌. درحالی که رقیب از ابزار سینما برای پیشبرد اهداف راهبردی‌اش بهره می‌برد. بسیاری از فیلم‌ها که در آن سال‌ها ساخته شد، درحال زمینه‌سازی برای این موضوع بودند.
بله، همین طور است. قبل از این‌که آمریکا به افغانستان حمله کند، فیلم‌های متعددی با این محوریت که به افغانستان حمله کرده، ساخته و پیش زمینه و آتش تهیه را از قبل ریخت.همچنین آمریکا قبل ازحمله به عراق فیلم‌هایی زمینه‌ساز را تولید می‌کرد. آنها قبل از حرکت سیاسی، حرکت فرهنگی ایجاد می‌کنند و درآن حرکت فرهنگی افکار عمومی جامعه هدف را توجیه می‌کنند. وقتی حمله انجام می‌شود، به دلیل فراهم بودن زمینه‌های فرهنگی و بمباران تبلیغاتی آمریکایی‌ها می‌پذیرند که به افغانستان حمله کنند و ۲۰ سال طول می‌کشد که آمریکا با آن فضاحت از افغانستان خارج شود، اما افکارعمومی راتوجیه می‌کنند.نمونه همین وضعیت در ایران هم اتفاق می‌افتد و در ایران هم این کار راانجام می‌دهند.قصد داشتم درمطلبی ازمعاونت سینمایی بخواهم سیاست‌گذاران سینمایی و فرهنگی ما به این سمت و سو بروند که مقوله استکباری وصهیونیستی را برای مردم ماجا بیندازند و به این سمت و سو برویم که آثاری در این زمینه داشته باشیم. علاوه بر این، می‌توانیم از ظرفیت‌های خارج از کشور هم استفاده کنیم و نیاز است در این مقوله به طور کامل سرمایه‌گذاری درستی انجام شودواگر نشود قطعا بدانید که خط نفوذ درحال کار است، این باید جزو معیارها و شاخص‌هایی برای ما بشود. با مسئولیت‌هایی که مدیران جدید فرهنگی دارند، باید به این موضوع بپردازند. 

این جریان در مرحله تصمیم‌سازی چگونه عمل می‌کند که در این سال‌ها انواع مدیران با گرایشات و تخصص‌ها و تجربه‌های گوناگون را فریب داده و از مسیر دور کرده است؟
معمولا مدیران ما را توجیه می‌کنند که اولویت‌های دیگری وجود دارد. به‌عبارتی، اولویت‌های انقلاب اسلامی ما یک چیز است، اما برای مدیران ما اولویت‌های دیگری را می‌تراشند. مگر غیر از این است که سیاستمداران آمریکا دورنما را مشخص می‌کنند و مدیران فرهنگی‌شان برای آنها لباس‌هایی می‌دوزند و برای مردم‌شان خوراک فرهنگی خلق می‌کنند؟... بنابراین، باید حساسیت این کار را برای هنرمندان، نویسندگان و فیلمسازان مهیا و توجیه کنند و بگویند اولویت‌های نظام ما مشخص است و شما بیایید در این حوزه‌ها کار کنید. پس هنرمندان و فیلمسازان را باید توجیه کنیم و البته این با دستور دادن متفاوت است. شاید فکر و اندیشه هنرمند ما جای دیگری باشد و چندان متوجه اولویت‌ها نباشد بلکه مدیران فرهنگی ما هستند که با دعوت از نویسندگان و کارگردانان اولویت‌ها را مشخص می‌کنند. اگر مدیران فرهنگی ما چنین جلساتی را برگزار نمی‌کنند، جای حرف دارد و اینها جزو مواردی است که باید روی آن کار شود و ایجاد حساسیت کند.

در روزگاری هستیم که نفوذ فرهنگی کاملا مشخص است. ساختار تولید به نحوی است که حاکمیت در سینما به نیروها چیزی را القا نکرده و جایش آن جریان محفلی به اندازه‌ای نفوذکرده که فیلم ضد ایرانی می‌سازد. روزگاری حرف‌های ضد ایرانی‌شان را در هزار لفافه می‌پیچیدند ولی امروز به جایی رسیدیم در کشورمان که با تهیه‌کننده برند و عوامل حرفه‌ای فیلمی می‌سازیم که سراسر کشف حجاب یا وهن ساحات وشاخصه‌های ایرانی بودن است ودرحوزه حریم فرهنگی ایرانی حرمت‌شکنی می‌کنند. 
خاطرمان هست که درجشنواره فجر از۳۳ فیلم حاضر درجشنواره ۱۴فیلم مرتبط باموضوع خیانت بود.بعضی ازمتفکران غربی معتقدند باید بررسی کنید که یک جامعه به چه چیزحساس است و تابو درآن جامعه چیست. اگر خیانت است، کافی است فیلمی در این رابطه بسازید و به آرامی می‌بینید این جریان در جامعه راه خواهد افتاد وبعد از مدتی عادی‌سازی  واین تابو شکسته می‌شود. وقتی شما این فیلم‌ها را می‌بینید، ناخودآگاه برای افکار عمومی جامعه این موضوع پیش می‌آید که این موضوع رایج شده است.

عین سند ۲۰۳۰ که درآموزش وپرورش می‌خواست اجراشود،درسینما وتئاتر وکتاب اتفاق افتاد و الان جریان نفوذ صهیونیسم ایرانی چیز پنهانی نیست و در برابر خوانش رسمی خودنمایی می‌کند. تضعیف پیروزی‌های مقامت و دستاورد‌سازی از شکست‌های صهیونیست‌ها در فضای مجازی که نمی‌شود از آنها غفلت کرد. این روزها جریان صهیونیسم ایرانی از درون دائم مشغول تولید محتوای ضد ایرانی و ضد مقاومت است‌. این سؤال واقعا جدی است که چرا در سینمای ایران در حوزه وحدت اسلامی یک فیلم شاخص نداریم در حالی که راهبرد کلان انقلاب اسلامی است‌؟
همین فیلم‌هایی که در خارج از کشور برگزیده می‌شوند، سوژه درستی ندارد، اما همین قدر که علیه انقلاب اسلامی باشد، به نظر کافی است و بیشتر بنا به سیاست جشنواره‌ خارجی به آن فیلم جایزه می‌دهند. یادم می‌آید در یکی از جشنواره‌ها می‌خواستند به کارگردانی که فیلمنامه خوبی هم داشت و مجوز ساخت نمی‌دادند، پول ساخت یک فیلم را با فیلمنامه‌ مدنظرشان بدهند.رقم پیشنهادی آن‌قدر زیاد بود که می‌توانست علاوه بر ساخت فیلم، با پولش فیلم‌های دیگری بسازد. آن کارگردان که آدم متعهدی بود، این پیشنهاد بسیار وسوسه‌کننده را نپذیرفت. این نشان می‌دهد که خط نفوذ کار خودش را می‌کند و قربانی را از داخل می‌گیرد؛ چون آنها این پیشنهاد را به یک کارگردان نمی‌دهند، بلکه به هرکسی که به نظرشان برسد می‌دهند. بنابراین، باید در این زمینه‌ها حساس باشیم. حتی بعضی جوایز نقدی که می‌دادند، به گونه‌ای است که فرد بتواند فیلم بعدش را در همان حوزه‌ مد نظرشان بسازد. اگر از یک کشور دیگر مثل فرانسه بیایند و دست روی مسائلی بگذارند که ما را بدوی نشان می‌دهد، چندان جای تعجب ندارد و کار شاقی هم انجام ندادند، اما اگر یک ایرانی پیدا کنند که بیاید و این کار را انجام دهد، خیلی اهمیت دارد. ساخت چنین فیلمی به نفع کشور سفارش‌دهنده است، چراکه حتی می‌تواند در کنترل مردم خود نیز نقش مؤثری ایفا کند. اگر مردم کشور مبدأ، مانند فرانسه، دچار دشواری‌های زندگی باشند و این فیلم‌های جهت‌دار را که مردم ایران را به‌صورت بدوی نمایش می‌دهند مشاهده کنند، ممکن است این‌گونه فکر کنند که صد رحمت به زندگی در کشور خودمان! من شاهد بودم در جشنواره‌ای از سفارت فرانسه آمدند و بچه‌های هنرمند ما را شناسایی می‌کردند و با آنها قرار می‌گذاشتند که بعد از جشنواره بیایید تا با هم صحبت کنیم و پول می‌دهیم تا فیلم بسازید.

دهه ۷۰ به بعد به بچه‌های فیلم کوتاه تهران هزاردلارپول می‌دادند تا راش‌‌هایی مبنی بر محافل همجنس‌بازی، جشن‌های مختلط و...به آنها بدهند. همان سیستمی که ۳۰سال پیش سفارش کور می‌داد و می‌گفت هرچقدر راش بگیری از بدهی‌ات کم می‌شود، الان کارش را رها نکرده و در سینمای حرفه‌ای هزینه فیلمنامه‌های سفارتی را می‌دهد تا تولید ضدایرانی داشته باشند.
همین سفیر جدید انگلیس که به ایران آمده، فردی است که در انقلاب‌های رنگی کشورهای بلوک‌شرق فعالیت داشته و پیش از آمدن به ایران، به‌عنوان سفیر در لبنان مشغول به کار بود. او در دوران اغتشاشاتی که مردم لبنان به دنبال سوخت بودند، نقش لیدری داشت و حالا در ایران فعالیت می‌کند. باید به این موارد حساس باشیم. از قوه مجریه می‌خواهم که به این موارد حساس باشد که چنین کسی با چنین سابقه‌ای در ایران چه می‌کند و در عرصه فرهنگ چه کار می‌خواهد انجام دهد؟ این سؤال مطرح می‌شود که به‌عنوان‌مثال چرا سفیر ایتالیا در ایران سینمای خاص دارد و چرا هنرمندان خاصی را برای فیلم‌دیدن دعوت می‌کند؟ چرا سفارت آلمان باید در فرهنگ ما فعال باشد و چرا باید سالانه هنرمندان خود را برای جشن‌تولد پادشاهان خود جمع کند؟ این مسائل مهم است و این موضوع را برای افکارعمومی خودمان می‌گویم که باید روی آن حساس باشیم. 

مدیریت سینما فکر می‌کند این مسائل مربوط به نهادهای امنیتی است، اما در حوزه تخصصی سازمان سینمایی باید مرکز رصد داشته باشد تا متوجه آثار ضدایرانی در مقطع تولید باشیم که اگر لازم است، شرحی بدهیم یا تبیین‌گری کنیم. کار به جایی رسیده که اینها در خاک کشورهای همسو با ما یعنی کشورهای همسایه فیلم علیه ما می‌سازند. گویا کسی اهمیت رصدگری فرهنگی را اصلا نمی‌داند. از سال ۱۳۸۵ تا امروز دائم از ضرورت تشکیل واحد رصدگری گفته‌ایم ولی کو گوش شنوا.
دقیقا، مدیران فرهنگی ما باید اتاق‌فکر داشته باشند و مهم‌ترین کار این اتاق‌فکر باید رصد دشمن یا رقیب فرهنگی باشد. کار این اتاق‌فکر آن است که برای مدیران به‌منزله چشم باشد تا در جریان باشند که فیلمی مخالف ما تولید شده یا می‌خواهد تولید شود و پس از آن پاتک مربوط را مثل سوژه‌یابی فرهنگی شایسته پیشنهاد بدهد. جدا از این‌که باید پاسخ بدهد باید در موضع تهاجمی قرار بگیرد. کمیسیون فرهنگی بودجه‌ای را برای تولید فیلم‌های فاخر اختصاص می‌دهد و به نظرم می‌آید کمیسیون فرهنگی باید در جریان قرار بگیرد و خط و جهت بدهد و حواسش باشد که این بودجه‌ها هدر نرود.هر بودجه‌ای که هدر برود، توان یک کشور را که می‌خواهیم جواب این تهاجم‌های فرهنگی را بدهیم، کم می‌کند و باید در این رابطه دقت‌نظر لازم را داشته باشیم. درحال‌حاضر نیاز به فیلمی داریم که عرصه استکبار صهیونیسم و نقشه‌های آینده آن  را در منطقه مشخص کند. آنچه امروز در فیلم‌ها بیان می‌کنند، به شیوه‌ای است که تفوق غرب رانشان می‌دهد، درحالی‌که این‌طور نیست ودر بهترین شرایط باید حواس‌مان باشد که صهیونیست‌ها زمانی شعار «نیل تا فرات» را می‌دادند، اما الان درمقوله روزانه خودشان مانده‌اند و تل‌آویو مورد حمله است. بسیاری حرف از فروپاشی اسرائیل می‌زنند وبهتر است هنرمندان ما درجریان این امر باشند.مدیران سینمایی لازم است با راه‌اندازی اتاق‌های مشاوره، اولویت‌های مربوط به سینماگران را مشخص کنند تا بتوانند به سمت تحقق این اهداف حرکت کنند.

سرخط‌های جریان نفوذ

۱- سفیر جدید انگلیس که به ایران آمده، کسی است که درانقلاب‌های رنگی کشورهای بلوک شرق کار می‌کرده و قبل از حضور در ایران، در لبنان سفیر بوده و اغتشاشات سال‌هایی که مردم در لبنان برای سوخت داشتند را لیدری کرده و حالا چنین فردی در ایران فعالیت می‌کند.

۲- چرا سفیر ایتالیا درایران سینمای خاص دارد و چرا هنرمندان خاصی را برای فیلم‌دیدن به آنجا دعوت می‌کند؟ یا چرا سفارت آلمان باید در فعالیت‌های فرهنگی ما فعال باشد و چرا باید برخی سفارت‌ها سالانه هنرمندان ما را برای جشن‌تولد پادشاهان خود جمع کنند؟

۳- مدیریت سینما تاکنون فکر می‌کرده رصد فعالیت‌های سفارتخانه‌ای مربوط به نهادهای امنیتی است، اما در حوزه تخصصی سازمان سینمایی هم باید مرکز رصد داشته باشیم تا متوجه آثار ضدایرانی در مقطع تولید باشیم که اگر لازم است شرحی بدهیم یا تبیین‌گری کنیم.

۴- قصد داشتم در مطلبی از معاونت سینمایی بخواهم که سیاست‌گذاران سینمایی و فرهنگی ما به این سمت و سو بروند که مقوله استکباری و صهیونیستی را برای مردم ما جا بیندازند و به این سمت‌وسو برویم که آثاری تبیینی در این زمینه داشته باشیم.

۵- ما باید از ظرفیت‌های خارج از کشور هم استفاده کنیم و نیاز است در این مقوله به‌طور کامل سرمایه‌گذاری درستی انجام شود که اگر نشود قطعا بدانید خط نفوذ در این زمینه مشغول کار است. پس مدیران جدید فرهنگی باید به این موضوع بپردازند.

عرض ادب جمعیت جانبازان به ساحت جانبازان در روزجانباز و

میلاد مقتدای تمامی جانبازان حضرت قمربنی هاشم ابالفضل العباس(ع)

دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی درباره برخی تخلفات انتخاباتی نظیر خرید و فروش رای نکاتی را بیان کرد.


 

مجتبی شاکری، دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی در گفت‌وگو با باشگاه خبرنگاران جوان درباره برخی تخلفات انتخاباتی نظیر خرید و فروش رای بیان کرد: امر بزرگی مانند انتخابات که سرنوشت کشور و اجرای قانون اساسی را شخص می‌کند و حاکمیت را در مسیر پیشرفت قرار می‌دهد باید به طور جدی مورد صیانت مردم قرار بگیرد. صیانت مردم از این امر بیش از ماموران متولی می‌تواند بازدارنده جرایم انتخاباتی باشد؛ علاوه بر اینکه ارتباط مردمی با نظارت های ماموران هم می‌تواند این امر را تقویت کند.

وی ادامه داد: مردم ما از نظر سیاسی و تحلیلی به امور واقفند و جایگاه نظام را می‌شناسند ؛ بنابراین شاید بعید باشد که به سمت خرید یا فروش رای بروند و معمولا کاندیدا هم از راه های دیگری خرید رای را محقق می‌کنند؛ برای مثال وعده های کاذب در زمینه ایجاد اشتغال. یعنی دیگر به آن شکل آشکار رای خرید و فروش نمی‌شود و ارائه وعده های کاذب هم البته نوعی خرید و فروش رای مردم است. معتقدم که  رسانه ملی در این زمینه نقش موثری را ایفا می‌کند و در پرسش هایی که از نامزدها مطرح می‌کند می‌تواند کاملا این موضوع را روشن کند.

شاکری افزود: برای مثال یکی از سوالات رسانه ملی از نامزدها باید درباره این مسائل باشد البته سازوکارهای قانونی نیز در این زمینه وجود دارد اما در این فرصت اندک انتخاباتی نمی‌شود همه مطالب را به حکم قضایی رساند؛ اما تا جایی که قانون اجازه می‌دهد باید جلوی این پدیده شوم و بی اخلاقی گرفته شود. قانون انتخابات هم به این مساله رسیدگی کرده است و این قانون جدید توانسته با ورود افراد به سامانه جلوی این موارد را بگیرد .

این فعال سیاسی اصولگرا خاطرنشان کرد: البته  بسیاری از افراد هم هزینه چندانی برای تبلیغات خود پرداخت نمی‌کنند و یا از طریق رسانه و یا از طریق فضای مجازی تبلغات خود را انجام می‌دهند که این هم هزینه ندارد و هم گستردگی اطلاع رسانی دارد؛ برای مثال اینکه هر نامزدی رزومه خود را پرسش و پاسخ و یا هر مواردی که دارد را در صفحه خود بارگزاری کند دیگران به او مراجعه می‌کنند و در گروه های دیگر نیز این را قرار می‌دهند. بنابراین اینکه فردی توان مالی چندانی هم نداشته باشد اما تمایل به حضور در انتخابات داشته باشد برای وی هم راه وجود دارد تا از فرصت رقابت یکسان استفاده کند و هواداران هم از او حمایت خواهند کرد. اما حتما باید نسبت به افرادی که هزینه های سنگین انتخاباتی دارند افشاگری کنیم به نحوی که بترسند از اینکه هزینه هایشان رو شود تا جلوی این آسیب گرفته شود.

دبیرکل جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی خاطرنشان کرد: همه نامزدها به خصوص افردی که سابقه ادوار مجلس را دارند و یا در منطقه خود افراد شناخته شده ای هستند برایشان حواشی وجود دارد که باعث طمع افراد زیادی می‌شود تا هزینه کردهای انتخاباتی شان را بر عهده بگیرند و در ازای آن نیز زمانی که فرد رای آورد مصوبات مدنظر خود را به مجلس ببرند. برای مثال برخی شرکت های کشت و صنعت کمک می‌کنند تا اهداف خود را در مجلس بعدی جلو ببرند؛ اما اگر از طریق رسانه مردم را با این امر آشنا کنیم دیگر شاهد چنین مواردی نخواهیم بود .

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، گفت: جنس مقاومت چریکی متفاوت از جنگ است، حماس تا دو برابر نوار غزه وارد اسرائیل شد و این در حالی بود که آمادگی برای این موضوع وجود نداشت، در حقیقت، اصل این ماجرا شکست رژیم صهیونیستی است و اینکه بازدارندگی رژیم صهیونیستی شکست خورده است.


به گزارش روابط عمومی جمعیت جانبازان، ابوالفضل عمویی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی در نشست  امروز پنجشنبه (۲۵آبان) دبیران استانی احزاب جبهه تحول‌خواهان انقلابی با اشاره به درگیری جبهه مقاومت با رژیم صهیونسیتی، گفت:  همانگونه که مقام معظم رهبری فرمودند، ما در یک پیچ تاریخی به سر می‌بریم. 

وی‌ افزود: در ادبیات متفکران روابط بین‌الملل درباره دوران حاضر از دوره‌ای  در حال گذار صحبت می‌شود، از طرفی خودِ آمریکایی‌ها می‌دانند که این نقطه کانونی از تاریخ بوده و بسیار زمان تأثیرگذاری است.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، تصریح کرد : یکی از تحولات حال حاضر، جنگ اوکراین است، اما در ۴۱ روز گذشته یک اتفاق جدید افتاده که از جنگ اوکراین هم توجه بیشتری را به خود جلب کرده است، آن هم اتفاقاتی است که در فلسطین و غزه در حال رخ دادن است. 

وی‌ادامه داد: زمانی که به این اتفاقات نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم که آینده انقلاب چگونه خواهد بود. 

عمویی در ادامه تأکید کرد: ۱۵ مهرماه رژیم صهیونیستی سنگین‌ترین ضربه روانی خود را به چشم دید، برخلاف تمام روندها که فکر می‌کردند حماس وارد گفت‌وگو با رژیم صهیونیستی شده، یک عملیات نظامی شکل گرفت که هیچ پیش‌بینی برای آن وجود نداشت و این برای اسرائیل که خود را دارای قوی‌ترین سرویس اطلاعاتی می‌دانست، فوق‌العاده شکست سنگینی بود.

این نماینده مجلس گفت: این یک جنگ کلاسیک نیست، بلکه حماس در حال دفاع از خودش است. باید توجه داشت جنس مقاومت چریکی متفاوت از جنگ است، حماس تا دو برابر نوار غزه وارد اسرائیل شد و این در حالی بود که آمادگی برای این موضوع وجود نداشت، در حقیقت، اصل این ماجرا شکست رژیم صهیونیستی است و اینکه بازدارندگی رژیم صهیونیستی شکست خورده است.

عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس اذعان داشت: بعد از این عملیات، نکته کلیدی آن بود که صهیونیست‌ها تا چند روز گیج بودند و نمی‌دانستند حماس چگونه توانست اینکار را انجام دهد. 

عمویی ادامه داد: صهیونیست‌ها حتی نحوه نفوذ حماس را نتوانستند تشخیص دهند، خودِ رژیم صهیونیستی به این اعتراف می‌کند و این یک ضربه بسیار بزرگ برای رژیم صهیونیستی است؛ همچنین ضربه اجتماعی بزرگی نیز محسوب می‌شود.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس، تأکید کرد: همه می‌دانیم که اسرائیل یک کشور نیست، بلکه با فریب و وعده‌های آنچنانی مردم اروپا را به این سرزمین آوردند، از طرفی رژیم صهیونیستی سعی می‌کند که خود را احیا کند و مهمترین حامی آن هم آمریکا است.  

وی ادامه داد: ۱۸ روز است که رژیم صهیونیستی وارد غزه شده است، اما هنوز نتوانسته ضربه‌ای به مقاومت بزند و مقاومت همچنان در حال دفاع است. 

عمویی در بخش دیگری از سخنانش در خصوص آثار این تحولات، گفت: اثرات تحولات اخیر بسیار قابل توجه است. رژیم صهیونیستی جز کشتار مردم عادی کاری نمی‌کند و این یک اتفاق وحشتناک است. به یک عنوان، رژیم صهیونیستی در کنار شکست اطلاعاتی و عملیاتی یک شکست دیگر هم دارد، آن هم شکست در افکار عمومی بین‌المللی است.

وی افزود: از سویی مقاومت هنوز یک برگ برنده دارد، آن هم اسرا هستند که رژیم صهیونیستی حتی آمار این اسرا را نیز ندارد و این برای مقاومت فلسطینی یک فرصت است.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در پایان خاطرنشان کرد: آثار و پیامدهای جنگ در حوزه سیاسی و بین‌المللی بسیار پررنگ است و یکی از این آثار، نابود شدن رژیم صهیونیستی است؛ یک فروپاشی بزرگ برای رژیم صهیونیستی در راه است و نتانیاهو باید پاسخ‌گوی بسیاری از مسائل مهم باشد.

رئیس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی گفت: آمریکا در سال‌های اخیر به صورت متوالی حیثیت بین‌المللی خود را از دست داده است، دخالت‌های آمریکا در اوضاع کشورهای دیگر حیثیت این کشور را بُرده است.

 

شهردار تهران خطاب به اعضای جریان تحول‌خواه، گفت: در میدان باشید و وحدت بر محور اصول را دنبال کنیم، ما فدایی اصول و آرمان‌ها هستیم و ملاک‌مان امام و ولیّ جامعه ماست.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ضمن تبیین آثار عملیات طوفان‌الاقصی و استراتژی ایران در مواجهه با آن، تاکید کرد: هم راهبرد جنگی اسرائیل و هم نفع شخصی نتانیاهو در این است که این جنگ هر چه زودتر پایان یابد.

 

نظرسنجی های امروزی که هنوز چند ماه به انتخابات مانده نشان می‌دهد که طیف آمارها از درصد پایین تر تا بالای 30درصد مردم در انتخابات شرکت می‌کنند ولی...

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group