گفتوگو با رئیس بنیاد شهید دربارهی مسائل و مشکلات مختلف ایثارگران
بنیاد شهید و امور ایثارگران باید نقش الگویی داشته باشد؛ در سلامت اداری، در پاکدستی، در انضباط، در شفافیت. پس نظامی الگویی باید داشته باشیم. از اینرو در حال تغییر ماهیت هستیم و بهدنبال تبدیل سازمان اقتصادی بنیاد، از یک سازمان بنگاهدار به یک سازمان سهامدار و شتابدهنده هستیم...
جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا، طی سالهای اخیر به لحاظ معیشتی و درمانی و همچنین اشتغال با چالشها و مشکلاتی مواجهند و انتظار دارند بهتدریج این مطالبات توسط مسئولان حل و فصل گردد. از طرفی با اینکه قوانین زیادی در حوزههای مختلف رفاهی، اقتصادی و درمانی برای این جامعه هدف تصویب شده اما متأسفانه یا برخی از آنها اجرا نشده یا نیاز به تصویب قوانین جدید در این حوزه وجود دارد. قانون جامع ایثارگران، قانون اصلی در جهت بهبود معیشت، اشتغال، درمان و تسهیلات رفاهی جانبازان، ایثارگران و خانواده شهدا است؛ اما مشکلات مختلفی که وجود دارد، نشان از نقص این قانون نیز دارد.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران مدتی است که سکانداری این جمعیت را عهدهدار شده و چشم امید جامعه هدف این بنیاد به نگاه جدید و سیاستهای کارآمد در این حوزه است. با ایشان درباره مشکلات و راهکارهای اصولی برای پیشبرد امور در این بنیاد به گفتوگو نشسته ایم:
از بیستم شهریور که حکم شما صادرشده نزدیک دو ماه است که ریاست بنیاد شهید و امور ایثارگران را برعهده گرفتهاید. بهعنوان سؤال اول روزی که بنیاد را تحویل گرفتید در چه شرایطی قرار داشت؟ لطفاً در خصوص نحوه احراز شهادت و جانبازی هم توضیحاتی بدهید.
- نمیخواهم شرح ماوقع را بگویم یا گذشتگان را نقد کنم. قبول هم دارم که طی سالهای گذشته، بنیاد شهید و امور ایثارگران که نهادی انقلابی است، فرازوفرودهای زیادی داشته و البته زحمات زیادی نیز در آن صورت گرفته است. اما در پاسخ به سؤال دوم باید بگویم احراز شهدا به استناد ماده یک قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران از طریق آییننامه «تعیین و احراز مصادیق عملی شهید، در حکم شهید و سایر مصادیق ایثارگری» صورت میگیرد. بهعبارت دیگر بنیاد شهید و امور ایثارگران خود متولی اولیه برای احراز شهادت یک فرد نیست؛ بلکه طبق مفاد ماده ۸ آییننامه مذکور، بنیاد مرجع پذیرش و تطبیق مصادیق شهید و در حکم شهید، با مفاد این آییننامه، بر اساس اعلام کمیسیونهای تشخیص و کمیسیونهای احراز و تجدیدنظر در قوانین استخدامی نیروهای مسلح و وزارت اطلاعات میباشد.
لذا احراز اولیه به عهده نیروهای مسلح، وزارت اطلاعات و سایر دستگاههای ذیربط بوده و پذیرش و تطبیق نهایی با بنیاد است. بهعنوان مثال شهدای ترور را وزارت اطلاعات معرفی میکند یا مدافعان سلامت را وزارت بهداشت به ما میشناساند، درعینحال یکی از مشکلات بههمریختگی قانونی و وجود تناقضاتی در قانون است که از قبل وجود داشته و میطلبد که بیشتر در این زمینه کار کنیم.
البته در طول این 40 سال متأسفانه بسیاری از قوانین موجود که تصویبشده، ناکارآمد و بیاثر بودند و در وضعیت ایثارگران، تأثیر نداشته؛ به نظر شما چرا این اتفاق افتاده و چه باید کرد؟
- دلیل این است که قوانین شاخه به شاخه و تدریجی نوشتهشده و قوانین موازی هم زیاد هستند. قوانین حوزه ایثارگری به دو شکل باید اجرایی شوند، قوانین خدمات مستقیم و قوانین خدمات غیرمستقیم که سایر سازمانها را مسئول میکند. در بخش قوانین خدمات غیرمستقیم ما نقش واسطه و رابط داریم. بهعنوان نمونه در خصوص خدمات مربوط به اعطای زمین، وزارت مسکن و شهرسازی تأمینکننده زمین است ولی بنیاد باید به افراد پاسخ ارائه دهد؛ یا تأمینکننده پاداش پایان خدمت ایثارگران سازمان برنامهوبودجه است که مبالغ را تأمین میکند و ما فقط پرداختها را انجام میدهیم. در زمینه پرداخت شهریه ایثارگران به دانشگاه غیرانتفاعی هم بنیاد فقط مسیر پرداخت را مشخص میکند.
در حوزه اشتغال و تبدیل وضعیت ایثارگران هم مشکلاتی وجود دارد که قطعاً یکی از عوامل اصلی آن نقص قوانین یا اجرا نشدن آنهاست. گره کار کجاست؟ با توجه به شرایط کنونی آیا میتوان در این زمینه گرهگشایی کرد؟
- تعریف فرد شاغل از نگاه دستگاههای مختلف و مردم و جامعه هدف بنیاد شهید و امور ایثارگران متفاوت است. قبل از هر چیز باید تعریف درستی از اشتغال داشته باشیم. برای مثال آیا دانشجویان و خانمهای خانهدار را باید شاغل حساب کنیم یا خیر. حتی سن بیکاری یا شروع به کار هم در این تعاریف مهم است، اینکه سن آغاز برای شاغل شدن را 18 سالگی بدانیم یا یک محدوده سنی دیگر هم از مواردی است که در تعریف اشتغال و به تبع آن، رسیدن به آمار شاغلان و بیکاران جامعه هدف تأثیرگذار است.
بر اساس قانون دولت مکلف است تا پایان برنامه ششم توسعه نسبت به استخدام فرزندان شهدا و فرزندان جانبازان 70 درصد اقدام کند. البته برای اجرای این موضوع از همکاران خودمان در استانها خواستهایم در هر استان برنامه مناسبی تدوین و اجرا شود. در زمینه اشتغال، این وظیفه دولت است و قانون دولت را مکلف به این امر کرده که شغل ایجاد کند. سازمان امور اداری استخدامی مسئول این امر است و ما درگاه مدیریت این خدمت هستیم. درواقع بنیاد در این زمینه نقش معاضدتی دارد، یعنی باید پیگیری کند که ایثارگر به حقوق خود برسد. اما متأسفانه ما ابزار قانونی لازم را نداریم. به بیان دیگر، توانایی برخورد مقتدرانه با دستگاههای متخلف را نداریم. در خصوص بحث تبدیل وضعیت شاغلان هم همین مشکل وجود دارد؛ برخی دستگاهها اجرا نمیکنند و در پاسخ به این مطالبه میگویند که این قانون شامل قراردادهای شرکتی نمیشود؛ درحالیکه نظریه حقوقی چیز دیگری است. قطعاً برخی مطالبات بهحق وجود دارد ولی یا قانون در آن خصوص نداریم، یا نقص در قوانین وجود دارد. از سوی دیگر بنیاد هم مثل خیلی از نهادهای دیگر دچار نظام بوروکراسی شده است.













