مسلما آنچه ما رو به تألیف و پژوهش در مورد سلبریتی ها و بررسی نحوه برخورد حاکمیت با این جریان وا می دارد، ماجراجویی و حضور پررنگ سلبریتی ها در...
مکانیزم های برخورد با سلبریتی ها در ایران (تحلیل مقایسه ای نحوهی رفتار با سلبریتی ها در ایران و کشورهای غرب)
علی نقی لو دبیر کارگروه گفتمان و سیاسی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی
بی تردید آنچه ما را به تألیف و پژوهش در مورد سلبریتی ها و بررسی نحوه برخورد حاکمیت با این جریان وا می دارد، جایگاه اثرگذار اشخاصی است که بدلایل مختلف مورد توجه گروه هایی از جامعه قرار می گیرند سلبریتی ها می توانند در راستای دفاع از منافع ملی و حفظ ارزش های اجتماعی نقش آفرین باشند و می توانند مهره و ابزاری در اختیار دستگاه های اطلاعاتی بیگانه قرار گیرند و علیه منافع و امنیت ملی کشورشان نقش آفرین شوند . ماجراجویی و حضور پررنگ سلبریتی ها در مسائل سیاسی و اجتماعی به ویژه در اغتشاشات اخیر در کشور سؤالاتی را در ابتدای این پژوهش به ذهن متبادر می کند که بواقع سلبریتی چیست؟ سلبریتی لازمه چیست؟ سلبریتی ها ما و جامعه ما رو کجا می برند؟ تأثیر سلبریتی ها در الگوپذیری افراد جامعه چقدر است ؟ علت گرایش مردم به سلبریتی ها و اخبار و صفحات مجازی سلبریتی ها چیست؟ ارتباط سلبریتی ها با سیاست چیست؟ علت سیاسی شدن سلبریتی ها چیست؟ و سوال آخر اینکه ارتباط حاکمیت و سلبریتی چیست و نحوه برخورد با سلبریتی ها چگونه باید باشد؟، و سؤالات بسیاری که قطعا پاسخ آنها در بطن این پژوهش داده خواهدشد.
پدیده سلبریتی و مرجعیت اجتماعی آن، محصول دوران نولیبرالیسم است. یعنی در دوران قبل و به ویژه دوره معاصر سلبریتیها مبارزان اجتماعی یا شاعران بودند اما در دوره جدید و در دوره نولیبرالیسم غلبه سرمایه داری مالی و صنعت فرهنگ چهره جدید و نوینی از سلبریتی رو به نمایش گذاشته است. بنابراین آنچه پدیده نوینی به نام «سلبریتی» را به جامعه عرضه داشته است ظهور رسانه و صنعت سینما بوده است؛ یعنی افرادی که درون نظام رسانهای شکل گرفته، رشد یافته و به واسطه رسانه به یک چهره مشهور تبدیل شدهاند و سپس سازمانهای رسانهای از شهرت آنها در جهت منافع خود همچون بازاریابی و تبلیغات بهره میبرند و حتی برخی از رسانه ها پا را فراتر گذاشته و از آنها در جهت پیشبرد اهداف سیاسی نیز استفاده می کنند.
سلبریتی ها به راحتی در دستکاری افکار عمومی مؤثرند و در شرایط فعلی سلبریتیها در جای جای زندگی روزمره مردم به خصوص از طریق فضای مجازی حضور دارند و تاثیر بسیاری در تمام لایههای زندگی زنان، جوانان و اقشار گوناگون میگذارند. بنابراین سلبریتیها به صورت آگاهانه و ناآگاهانه موجب تغییرات اجتماعی، فرهنگی، اقتصاد و سیاست میشوند و حتی میتوانند شکاف بین نسلی ایجاد کنند و اینور داستان فضای مجازی هم آنها را روز به روز معروفتر میکند. گسترش فضای مجازی باعث شده تا سلبریتیها و هواداران آنها، با عبور از فضای سانسور، بدون میانجی با یکدیگر ارتباط داشته باشند و به تبع آن،فعالیت برخی از سلبریتیها در موقعیتهای سیاسی و اجتماعی چهره پررنگتری به خود بگیرد. جامعهشناسان معتقدند که سلبریتیها خود به تنهایی میتوانند بر روح جامعه تاثیر بگذارند و در مواقعی نیز مردم را آنگونه که میخواهند در تمامی ابعاد هدایت کننند. با گسترش فضای مجازی به خصوص استفاده از اینستاگرام، برخی از سلبریتیها تلاش کردهاند در جریانهای اجتماعی حضور داشته باشند آنچنان که گاه این روند، بُعد سیاسی-اجتماعی نیز به خود گرفته است.
ناآرامیهای اخیر به ویژه فوت خانم مهسا امینی در کنار حواشی بسیاری که برای جامعه به همراه آورد، به عرصهای برای مطالبهگری از سلبریتیها و چهرههای شناختهشده نیز تبدیل شد. و همین ماجرا طیف های مختلفی از سلبریتی های موافق و مخالف را به وجود آورد چرا که سابقه مطالبه گری خود سلبریتی ها این انتظار را به وجود آورده و طیف های مخالف و موافق از آنها انتظار داشتند که موضع صریح خود را بیان کنند. در این جریان، رسانههای خارجنشین به سلبریتیها، به چشم یک کالای مصرفی نگاه میکنند که در جریان منویات آنها گام برداشته و اعتبارشان تا زمانی است که پروژههای آنها را پیش ببرند اما اگر این روال از سوی رسانههای داخل تبعیت شود جای تأمل دارد و باید ترمیم و اصلاح شود، رسانههای داخل باید به این مهم واقف باشند که یک سلبریتی، اگر ناآرامیها را محکوم کند، مورد تهدیدهای فراتر از انتظار جریان خارجنشین قرار گرفته و آرامش زندگی و کار وی به هم میریزد، اگر بخواهد موافقت کند هم در داخل کشور با مشکلاتی مواجه میشود.
اگر هم سکوت اختیار کرده، با توقع دو طرف نسبت به موضعگیری و البته فشارهای مردمی مواجه میشود. بنابراین در چنین شرایطی، رفتار برتر آن است که با عدم فشار بر روی سلبریتیها و البته واکنشهای منطقی در قبال موضعگیری آنها برخورد کرد. چرا که در طول جریان اغتشاشات، رسانههای خارجنشین بیشترین استفاده را از مکانیزمهای تهدیدکننده داخلی نظیر توقیف پاسپورت، احضار و بازجویی و مواردی از این دست به عمل آوردند و به این ترتیب، نهتنها آب در آسیاب رسانههای خارجنشین ریختهایم بلکه زمینههای دفع حداکثری سلبریتیها را فراهم آوردهایم که راهکاری منطقی نیست.
در مورد ارتباط سلبریتی ها با سیاست می توان چنین اظهار نظر کرد که در ایران نیز مانند برخی کشورهای غرب همچون آمریکا سلبریتی ها با قدرت بالایی وارد جریانات اجتماعی و حتی تصمیمات سیاسی ناشی از آن می شوند و حضوری فعال در این عرصه دارند. دخالت در سیاست و یا مورد انتقاد قرار دادن عملکرد سیاستمداران توسط سلبریتیها در همه کشورهای جهان وجود دارد و سلبریتیها در همه نوع فعالیت اعم از سیاسی، اجتماعی، بشردوستانه و ... حضور دارند.
برای نمونه «مایکل مور» یکی از معروفترین سلبریتیهای منتقد سیاستهای تمام دوران ریاستجمهوری آمریکا است. البته در کشورهای مختلف کمتر سلبریتی دیده میشود که درباره همه موضوعاتی که اتفاق میافتد، بخواهد بدون تخصص و آگاهی اظهارنظر کند و نظرش را به جامعه هوادارانش القاء کند.در ایران اصولاً سلبریتیها ارتباط خوبی با سیاست ندارند و اگرچه به عنوان منتقد شناخته میشوند اما به دلیل عدم وابستگی هرازگاهی مورد نقد جریان حاکم قرار میگیرند. نعمتالله فاضلی جامعهشناس معتقد است که «ورزشکاران و هنرمندان، در ایران حقوق بگیر نیستند» آنها «شهره آفاقاند. هزینه برخورد با آنها بالاست». پس به راحتی می توانند سیاست را مورد نقد قرار دهند.
البته در مناسبات سلبریتیها و سیاست، چهرههایی را هم در صداوسیما و حتی فضای مجازی میبینیم که بسیار همسو با اهداف سیاسی و اجتماعی گفتمان مسلط در قدرت، فعالیت میکنند. اما بحث این است از آنجا که درک مشکلات کشور و جامعه در تمامی ابعاد نیاز به آگاهی و دانش خاصی دارد، سلبریتیها در مرحله تشخیص مشکل مانند بقیه افراد جامعهاند ولی گرایش سلبریتیها به بازگو کردن مشکلات بیشتر است. و دلیل این بازگویی مشکلات با آنهمه تب و تاب «تمایل به دیدهشدن» و بسیار کم به دلیل «احساس مسئولیت» است ... سلبریتیها در خصوص درک مشکل، ریشهیابی و یافتن راهحلهای مناسب شرایط اجتماعی، نقشی ندارند.
چرا که نه آگاهی و تخصص لازم را در موضوعات سیاسی و اجتماعی دارند و نه میتوانند نگاه همهجانبه به مشکلات داشته باشند و به صورت مداوم موضوعات را پیگیری کنند». اما شرایط اقتضا میکند سلبریتیها به دلیل تاثیرگذاری که در جامعه دارند، میبایست بیشتر از سایرین مراقب رفتار عمومی، حرف زدن و اظهارنظرهایشان باشند و با احتیاط و منطقی قدم بردارند. چون همین معروف بودن آنها را به گروههای مرجعی تبدیل کرده که هوادارانشان از آنها تاثیرپذیری دارند. و در مرحله بعد آنچه باعث سیاسی شدن سلبریتی ها در کشور ما می شود میتوان به صراحت گفت از سه مقوله خارج نیست؛ از جمله غیاب احزاب فراگیر و قدرتمند، به حاشیه رفتن نخبگان سیاسی و فکری و سومی قدرت تأثیر پذیری خود سلبریتی ها است. در واقع احزاب نقش مهمی در ارتباط مردم با حاکمیت دارند و به مردم میآموزند که در مقابل اقدامات دولت و سیاستهای حکومت بیتفاوت نباشند و مشارکت سیاسی را به شهروندان آموزش میدهند.
دولتها برای اینکه بتوانند دوام داشته باشند، نیازمند احزاب هستند، زیرا احزاب راه ارتباطی دولت و جامعهاند. بنابراین هرچه احزاب، نخبگان سیاسی و فکری کمتر فعالیت کنند، سلبریتی ها صدای مردم میشوند. نگاهی به صفحات سلبریتیها در فضای مجازی نشان میدهد که مردم حتی در جزئیترین نمودهای زندگی خود از آنها تقلید میکنند که این یکی از بزرگترین آسیبهای جامعه محسوب میشود. قدرت تأثیر سلبریتیها به خاطر این است که زیاد دیده میشوند و همین زیاد دیده شدن هم باعث میشود که آنها نقدهایی را از اوضاع سیاسی انجام دهند بیآنکه راهحلی برای آن یا حتی تحلیلی بر اوضاع سیاسی داشته باشند دلیلش آن هم مشخص است چراکه سلبریتیها سیاستمدار و متخصص نیستند. البته این هم ناشی از آن است که نتوانستهایم عملکرد خوبی در این زمینه داشته باشیم تا سلبریتیها و حتی جامعه این احساس پیدا کنند که نمیبایست در هر حوزهای اظهارنظر داشته باشند.
اما شرایط اقتضا میکند سلبریتیها به دلیل تاثیرگذاری که در جامعه دارند، میبایست بیشتر از سایرین مراقب رفتار عمومی، حرف زدن و اظهارنظرهایشان باشند و با احتیاط و منطقی قدم بردارند. چون همین معروف بودن آنها را به گروههای مرجعی تبدیل کرده که هوادارانشان از آنها تاثیرپذیری دارند. و در مرحله بعد آنچه باعث سیاسی شدن سلبریتی ها در کشور ما می شود میتوان به صراحت گفت از سه مقوله خارج نیست؛ از جمله غیاب احزاب فراگیر و قدرتمند، به حاشیه رفتن نخبگان سیاسی و فکری و سومی قدرت تأثیر پذیری خود سلبریتی ها است. در واقع احزاب نقش مهمی در ارتباط مردم با حاکمیت دارند و به مردم میآموزند که در مقابل اقدامات دولت و سیاستهای حکومت بیتفاوت نباشند و مشارکت سیاسی را به شهروندان آموزش میدهند. دولتها برای اینکه بتوانند دوام داشته باشند، نیازمند احزاب هستند، زیرا احزاب راه ارتباطی دولت و جامعهاند. بنابراین هرچه احزاب، نخبگان سیاسی و فکری کمتر فعالیت کنند، سلبریتی ها صدای مردم میشوند.
نگاهی به صفحات سلبریتیها در فضای مجازی نشان میدهد که مردم حتی در جزئیترین نمودهای زندگی خود از آنها تقلید میکنند که این یکی از بزرگترین آسیبهای جامعه محسوب میشود. قدرت تأثیر سلبریتیها به خاطر این است که زیاد دیده میشوند و همین زیاد دیده شدن هم باعث میشود که آنها نقدهایی را از اوضاع سیاسی انجام دهند بیآنکه راهحلی برای آن یا حتی تحلیلی بر اوضاع سیاسی داشته باشند دلیلش آن هم مشخص است چراکه سلبریتیها سیاستمدار و متخصص نیستند. البته این هم ناشی از آن است که نتوانستهایم عملکرد خوبی در این زمینه داشته باشیم تا سلبریتیها و حتی جامعه این احساس پیدا کنند که نمیبایست در هر حوزهای اظهارنظر داشته باشند.
در عصر پسا مدرن الههها و خدایان دنیای جدیدند و توسط مردم پرستیده میشوند. کافیست نگاهی به صفحات آنها در فضای مجازی بیندازید تا ببینید طرفدارانشان، حداقل به زبان، چگونه خود را برای آنها هلاک میکنند و محو آنها شدهاند. طبیعتا این جایگاه فقط اقتصادی نیست، بلکه جایگاهی فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیزهست. سلبریتی ممکن است در ابتدا متوجه نباشد و یا نخواهد در این فضا قرار بگیرد، ولی نهایتاً به این مسیر کشیده میشود و بعد هم معمولا این نقش را می پذیرد، چون که این نقش اقتضائات اقتصادی هم دارد. یعنی بلافاصله بعد از این که فرد تبدیل به سلبریتی و شخصیتی میشود که میتواند در نمایشگاههای مختلف شرکت کند و جشن امضا بگیرد، آثارش فروش بهتری میکند؛ به مجامع بیشتری دعوت میشود؛ پاکتهای بیشتری دریافت میکند و میتواند ضریب نفوذ بیشتری داشته باشد.
در واقع از اصل سلبریتی ساختن گریزی نیست. مسئله بیشتر درباره کم و کیف سلبریتیسازی است و این که چگونه اجازه بدهیم سلبریتیها ساخته شوند و وقتی ساخته شدند، انتظار چه چیزهائی را از آنها داشته باشیم. سلبریتیها وقتی به شهرت میرسند، سیاستمداران چه آنها را دوست داشته باشند چه نداشته باشند، اقتضائاتی ایجاب میکند که آنها را بپذیرند. این اقتضائات طبیعتاً بر اساس بخشنامه و دستور شخص سیاسی تعیین نمیشوند. شخصیتهای سیاسی باید از طریق نهادهای امنیتی، فضای خصوصی را به شکلی کنترل کنند که سلبریتیها ناگزیر خطوط اخلاقی و سیاسی مورد نظر آنها را رعایت کنند و اگر از این خطوط عبور کنند با آنها رفتار خاصی شود.
واقعیت این است که سلبریتی باید در سیستم امنیتی کنترل شود اما ما فاقد برنامهریزی و دستورالعمل دقیق و نهاد مشخص برای این کار هستیم. ولی این نهاد امنیتی مشخص در آمریکا، به صورت نهادینه وجود دارد. نهاد امنیتی داخلی ما هم با همکاری سایر نهادها باید متولی این امر باشد. باید یک دستورالعمل کارشناسی شده و معتدل و منطقی برای این کار تدوین و طبق آن بازوها و اهرمهای اجرایی هم فراهم شوند تا فردا اگر آن نهاد گفت که فلان سلبریتی حق حضور در شبکه خانگی و محافل عمومی را ندارد، حذف شود و یا برعکس سلبریتیای که فعالیتهای خوبی را برای کشور انجام داده است، تشویق شود. منظور این نیست که این کار اصلا انجام نمیشود، ولی ما نهاد خاص و تعریف شده برای این کار نداریم.
نگاه به سلبریتیها نگاه به یک عنصر متخصص نیست. سلبریتیها لزوما سیاستمدار و متخصص امنیت داخلی و خارجی نیستند، بلکه افرادی معمولیاند که متأسفانه در باره همه چیز نظر میدهند و موضعگیری میکنند. در حقیقت وظیفه سلبریتیها امروز در جامعه ما باید حمایت از کشور و وحدت ملی باشد، نه این که خود را به طبقه محدودی که ثروت بیشمار و با قدرت ارتباطاتی دارند بچسبانند. هنوز که هنوز است کسی در آمریکا به کشتههای جنگ ویتنام توهین نمیکند. سیاستمداران نقد میشوند که چرا به ویتنام تجاوز کردند، ولی نظام رسانهای کشور فضایی را برای قربانیان جنگ ویتنام ایجاد کرده که کسی دلش برای ویتنامیها نمیسوزد و برای ملتی که به آن تجاوز شده است دلسوزی نمیکند.
از نظر عقلی میدانیم آمریکا به ویتنام تجاوز کرده است، ولی از نظر احساسی آن قدر از برادری و جانفشانی آمریکاییها فیلم دیدهایم که دلمان برای ویتنامیها نمیسوزد. بنابراین ما هم باید برای سلبریتی که برای ارزشهای جامعه و کشور کار میکند باید بهای بیشتری بدهیم و به سلبریتی که در این زمینه همکاری کمتری دارد، باید کمتر بها داده شود. اگر هم روزی از همکاری به عدم همکاری رسید باید کلاً از نظام رسانهای حذف شود.