وقتی روحانی به دلیل مکدر نشدن خاطر غرب و درتوهّم رسیدن به توافق با آمریکا به رئیس جمهور چین...
وقتی روحانی به دلیل مکدر نشدن خاطر غرب و درتوهّم رسیدن به توافق با آمریکا به رئیس جمهور چین دومین قدرت جهان بی محلی کرد، حداقل یکی از نتایج شوم آن، رسیدن ایران به صدور نفت به میزان بی سابقه ۲۰۰ هزار بشکه بود که بنا به اظهار نوبخت معاون برنامه و بودجه روحانی پول آن را هم نمی توانستند وصول کنند!!(مصاحبه نوبخت).
روحانی که ادعا میکرد حقوقدان و زبان دنیا را بلد است، در شرایط سخت تحریم، با بی تدبیری و رویکرد التماس و تکیه به غرب، کشور را ساده انگارانه به قهقهرای بحران های اقتصادی و ضیق معیشت، بیکاری و تورم مبتلا کرد. دولت رئیسی با پیروی از منویات مقام معظم رهبری اصلاح و گسترش روابط با کشورهای اسلامی و همسایگان را در اولویت سیاست خارجی خود قرار داد و البته همزمان با آن برای عبورکشور از مشکلات اقتصادی و ایجاد رفاه برای مردم نگاه خود را به شرق نیز پررنگ تر کرد.
اینکه دیگر آمریکا و غرب تنها گزینه روابط گسترده برای شرکای خود نیستند، [گرچه این مهم را دولت غربگرای روحانی درنیافت ] اما گسترش روابط روز افزون چین با کشورهای غرب آسیا در منطقه ما به روشنی آن را اعلام می نمود، وجود سازمان همکاری شانگهای، آسه آن و دیگر سازمان و پیمانهای منطقه ای که چین ،هند و روسیه از اعضاء موثر آن می باشند نیز از دلایل مهم این رویکرد درست دولت رئیسی می باشد، چنانکه تلاش دولت رئیسی به عضویت کامل ما در پیمان شانگهای منجر شد.
عربستان به عنوان شریک اصلی اقتصادی و سیاسی آمریکا و غرب، کینه ورزانه یکی از موانع جدی برداشتن تحریم ها بعد از اسرائیل علیه ایران به شمار می آمد، گسترش قدرت نرم ایران در منطقه و جهان، افزایش بازدارندگی موثر دفاعی ایران توسط سپاه و ارتش، غیرقابل اعتماد بودن آمریکا حتی در نجات عربستان در جنگ با یمن، آگاهی عربستان از نقش جنگ افروزی ناتو و آمریکا در همسایگی روسیه یعنی جنگ اوکراین و گمانه پیش دستانه درک واقعیت «جهان به سرعت به سمت چند جانبه گرایی پیش می رود» انگیزه ای شد که عربستان از رئیس جمهور چین درخواست وساطت برای برقراری رابطه با ایران را بنماید.
براساس سیاست عزت ، حکمت و مصلحت ، آقای رئیسی از آغاز شروع دولتش اعلام کرده بود که سرنوشت کشور را به برجام گره نخواهد زد ( برخلاف روحانی و غربگرایان) در حالی که هیچ میز مذاکره ای را نیز ترک نخواهد نمود و حضور قدرتمندانه در صحنه جهانی، کاراتر از «دیپلماسی لبخند» است.
البته صبوری هوشمندانه مردم و تدابیر سیاست خارجی دولت مردان در اتخاذ تدابیر درست، اینک نظام را در برداشتن گامِ مهم دیگری در رسیدن به کاهش تنش در منطقه و دستیابی به منافع ملی نزدیکتر کرده است. برقراری مناسبات رو به رشد با عربستان، می تواند سیاست «ایران هراسی» دولتِ نا مشروع و برهم زننده آرامش میان ملل اسلامی یعنی اسرائیل را به باد دهد و خطری جدی برای راهبردهای مشترک اسرائیل با غرب باشد. ابتکار دولت رئیسی در این بازی «برد-برد» ستودنی است.
اینک که اسرائیل در گرداب خودساخته فروپاشی است و حتی اگر از بحران کنونی عبور کند از هم گسیختگی آن از درون سرنوشتی محتوم برای اوست، در فرآیندی این چنین غرب نیز تلاش خود در رسیدن به توافق با ایران را بیشتر خواهد کرد. با توجه به نتیجه بخش بودن سیاست بی اثرسازی تحریم توسط ایران و جدی گرفتن دیگر بازیگران بین المللی و منطقه ای از جمله چین و روسیه در همراهی با ایران ( که البته متضمن منافع این دو کشور هم می باشد) توسط غرب ،رسیدن به شرایط ثبات اقتصادی و کاهش تورم دور از دسترس نیست، البته همواره «ایران قوی» و تولید قدرت در داخل چاره کار است و نباید استقلال ، امنیت و سرنوشت ملت را به تصمیمات بیرونی واگذاشت.
علی اکبر عباسی