یادداشت

۱۰۰ روز با سردار شهید سلیمانی


100 روز سپری شد از شهادت مردی که نشستن و خاموشی در قاموس او جایی نداشت. در حالی که به گفته خودش پاهایش دیگر یارای همراهی نداشتند. 100 روز سپری شد و ما بیش از گذشته او را در لحظه‌لحظه‌های خود و در آن‌به‌آن تحولات حس کردیم. سلیمانی با ماست. پیش از او هم درباره شهدا چنین حس و حالی داشتیم، ولی او این حس را عمق بخشید. حتماً در این صد روز میلیون‌ها نفر او را در کنار خود، در خواب و بیداری تجربه کرده‌اند. حتی کسانی که در همه عمر خود یک بار هم او را ندیده‌اند. سلیمانی از شهدایی است که تا ده‌ها سال آینده هم برای همه حوادث پیش روی ما، حرف برای گفتن دارد، چرا که چهل سال در همه حوادث ریز و درشت، مهم و معمولی در کنارمان بوده و در خط مقدم‌ آنان قرار داشته است. از او برای ده‌ها سال بعد هم حرف‌های منتشر نشده و عکس‌های دیده نشده داریم. او با ماست. کسی نمی‌تواند او را از ما بگیرد. توپ‌ها، تانک‌ها، مسلسل‌ها، بمب‌ها، پهپادهای مهاجم و موشک‌های نقطه‌زن نمی‌‌توانند او را از ما بگیرند. حالا دشمنان هم این را باور کرده‌اند. حتی اسرائیلی‌ها که به خون او تشنه بودند و برای یافتنش خیلی تقلا می‌کردند می‌گویند سلیمانی هنوز در منطقه است. در کنار فلسطینی‌ها، کنار لبنانی‌ها، کنار سوری‌ها، کنار عراقی‌ها، کنار افغانی‌ها، کنار یمنی‌ها و... کنار همه محرومین و مستضعفین. دشمنان هنوز باید او را تعقیب کنند و در پی ترورش باشند. اما باز هم او که همیشه دست آنان را می‌خواند، به میدان خواهد آمد! باز روز از نو، روزی از نو! یک زمانی منافقین شایع کرده بودند که حاجی در سوریه شهید شده است و یک دلشوره‌ای به جان نیروهای حزب‌اللهی افتاده بود ولی او انگیزه‌ای برای تکذیب نداشت و آفتابی هم نمی‌شد تا همه بدانند او سالم است. به او گفتم چنین می‌گویند لبخندی زد و گفت آرزویم را تکذیب کنم؟ من برای رسیدن به آن کوه‌ها و دشت‌ها پیموده‌ام.

100 روز گذشت، در این صد روز نام او را هر روز هجی کرده‌ایم؛ قاسم سلیمانی و خود را از نظر روحی به او نزدیک کرده‌ایم. واقعاً

هیچ چیز به‌اندازه شهادتش نمی‌توانست ما را به سلیمانی نزدیک کند و اینک همه سلیمانی‌اند.

ما همه سلیمانی شده‌ایم، هر کس به او نزدیک‌تر بوده، بیش از دیگران سلیمانی شده است و از همه بیشتر «حاج اسماعیل قاآنی» و از این روست که با وجود آنکه دشمن گمان می‌کند سلیمانی را از میان برداشته، اما هیچ چیز از قدرت مقاومت کم نشده! نه در عراق، نه در سوریه، نه در لبنان، نه در فلسطین، نه در افغانستان، نه در یمن و حتی نه در بین محرومین مسیحی آمریکای لاتین. کارها خوب پیش می‌رود، خیلی خوب! در این 100 روز آمریکایی‌ها در عراق یک روز خوش نداشته‌اند. اگرچه برای ماندن خیلی تقلا می‌کنند اما خودشان هم باور کرده‌اند که باید برای همیشه بروند. کار آمریکا در ورود به پرونده سیاسی عراق هم با بن‌بست مواجه شده است. فرد مورد اعتماد او نتوانست به نخست‌وزیری برسد و قبل از ورود به مجلس کنار کشید. و حالا عراقی‌ها در حال ارزیابی‌ میزان اصالت کاندیدای بعدی هستند و اگر در او اراده‌ای برای اخراج آمریکا از عراق نبینند، وضعی بهتر از چند کاندیدای قبلی نخواهد داشت. و عراق برخلاف تصور آمریکا، دچار خلأ قدرت نیست، رئیس‌جمهور دارد، رئیس پارلمان دارد، نخست‌وزیر دارد، دولت دارد، پارلمان دارد و ائتلاف‌های اسلامی و ملی سرجاهایشان هستند. این‌ها همان‌هایی هستند که مشاور عرب ترامپ - ولید فارس- در شهریور ماه دو سال پیش، با شیطنت و با هدف غیرملی معرفی کردن مقامات عراق، آنان را دست‌پخت سلیمانی خوانده بود. عراق در این روزها سرگرم سه عملیات حساس است، عملیات سیاسی ناظر به موضوع تشکیل دولت، عملیات سیاسی ناظر به عملیاتی کردن برنامه اخراج آمریکا و عملیات نظامی ناظر به پاک‌سازی جوخه‌های گروه‌های تروریستی در الانبار. در این میان عراق مسیر خود را بدون اینکه گرفتار هیجان شود، طی می‌کند و قدرتمندتر از همیشه باقی می‌ماند.

در این 100 روز یمنی‌ها که شاید بیش از ما از شهادت حاج قاسم سلیمانی سوختند، فتح‌الفتوح کرده‌اند. همین جمعه گذشته در سه استان تعز، بیضاء و مأرب عملیات داشته و کیلومترها از خاک کشور خود را آزاد کردند و ده‌ها نظامی سعودی و... را به هلاکت رساندند.

تا جایی که نماینده دبیرکل سازمان ملل، پس از سکوت چند هفته‌ای به زبان آمد و با وقاحت گفت: «انصارالله مانند سعودی‌ها باید عملیات نظامی را متوقف کند.» در حالی که حتی همین عملیات‌‌های روز جمعه رزمندگان یمن در پاسخ به تلاش سعودی‌ها برای ضربه زدن به موقعیت انصارالله صورت گرفته بود.

یمنی‌ها در این 100 روز، استان بزرگ و حساس «جوف» را آزاد کردند. مساحت آزاد شده عملیات «نصر‌من‌الله»، حدود 2200 کیلومتر مربع بود که به‌اندزه مساحت آزاد شده ایران در عملیات فتح‌المبین بود. یمنی‌ها در این 100 روز، حملات گسترده سعودی‌ها به صنعا که با بهره‌گیری از 17 تیپ صورت گرفت را خنثی کردند و نزدیک به 3500 نفر از آنان را کشتند و یا مجروح کردند و این تیپ‌ها را منهدم نموده و توانستند سه فرمانداری در شمال، غرب و جنوب استان مأرب را آزاد نمایند. جالب این است که یمنی‌ها نام این عملیات را ابتدا «عملیات سردار سلیمانی» گذاشته بودند.

شهید سلیمانی کار خود را می‌کند و اگر تا صد روز پیش نمی‌توانست به یمن سفر کند و کنار رزمندگان یمنی بجنگد، حالا در کنار یمنی‌هاست؛ در صنعا، در صعده، در حدیده، در جوف، در تعز، در بیضاء، در مأرب و در...! سلیمانی حال هر لحظه بخواهد سفر می‌کند و ویزای او هم به صورت نامحدود صادر شده است. او در یمن در تلاش است تا جنگ علیه مردم مظلوم آن را پایان دهد، همان کاری که قبلاً هم آن را دنبال می‌کرد و امروز بیش از قبل‌، از لزوم پایان یافتن این جنگ سخن گفته می‌شود و بیش از گذشته، متجاوز برای پایان دادن به تجاوز زیر فشار قرار دارد. پس سلیمانی در یمن دارد با دست بازتر کار خود را می‌کند و برای برداشتن گام‌های قوی‌تر و مطمئن‌تر جلوی پای سید عبدالملک را روشن می‌گرداند. در این 100 روز یمنی‌ها در جنوب هم از «المهره» تا «ابین» به حرکت درآمده‌اند و مشکلات سعودی را صدچندان کرده‌اند.

سلیمانی در سوریه حضور دارد، کنار لشکرهای مدافعان حرم، کنار رزمندگان سوری خط مقدم در ادلب، کنار نیروهای ارتش در شمال شرق سوریه - جزیره- و کنار نیروهایی که قنیطره را دربرگرفته‌اند و ارتش اسرائیل هر روز کابوس آغاز عملیات نهایی نیروهای مقاومت از بلندی‌های جولان را می‌بینند.

سلیمانی در خواب و بیداری صهیونیست‌‌ها حضور دارد و یادشان می‌آورد که ورق برگشته و باید فکری برای آینده خود بکنند. تهدیدات سلیمانی سبب شد نتانیاهو انتخابات جدید را منتفی بداند و به توافق که آینده‌ای ندارد، با حزب‌ آبی و سفید تن داد تا فعلاً شرایط را پشت سر بگذارد. این روزها حملات اسرائیل به سوریه خیلی کمتر از زمانی است که سلیمانی با پاسپورت رسمی وارد فرودگاه دمشق می‌شد و این در حالی است که اسرائیل می‌داند، حتی فرصت انجام این عملیات‌های محدود ایذایی چندان طولانی نیست و به عمر کوتاه گروه تروریستی تکفیری تحریرالشام -النصره- گره خورده است. اسرائیل پس از آن باید خیلی بیشتر مراقب «جولان» و «جبل‌الشیخ» باشد؛ چرا که ممکن است سلیمانی با فراغت از ادلب به جنوب غرب سوریه کوچ کند.

همین دو هفته پیش یک مؤسسه اسرائیلی نومیدانه گفت عملیات در سوریه بعد از روی کار آمدن سردار قاآنی دو برابر شده و این به آن معناست که شهادت سردار سلیمانی چیزی را به نفع اسرائیل تغییر نداده است و البته این خود اعتراف صریحی به دخالت رژیم اسرائیل در اقدام تروریستی روز 13 دی ماه گذشته فرودگاه غیرنظامی بغداد نیز هست و خود یک صورت‌حساب هم علیه تل‌آویو محسوب می‌شود.

شهید سلیمانی، هر دسته نظامی آمریکا را تعقیب می‌کند و با تأثیر روحی بر هر صحنه تصمیم‌گیری در منطقه، قضایا را به سمت منافع ملت‌ها سوق می‌دهد؛ خواه یک طرف این مذاکرات، عوامل مقاومت باشند و خواه نباشند. شهید سلیمانی هر دو طرف مذاکرات اخیری که در پایتخت قطر بین خلیل‌زاد و ملا برادر -یعنی بین آمریکا و طالبان- برگزار شد، را مفتضح کرد. آمریکایی که بعد از 20 سال تبلیغات دروغین، زیر ورقه امارت طالبان امضا کرد و طالبانی که با وجود داعیه مبارزه با آمریکا، قبول کرد که در طول 18 ماه در مناطق تحت سیطره خود، مانع هر نوع تحرک ضدآمریکایی شود! اما جالب است که پس از آن، نه پایگاه‌ها و نیروهای آمریکایی در افغانستان امنیت پیدا کردند و نه طالبان در این معامله توانست یک گام به کابل نزدیک شود. سلیمانی این همه را با انگشت اشاره دستی که ظاهراً 100 روز پیش توسط متجاوزان آمریکایی قطع شد، انجام داده است، دستی خدایی! و یدالله فوق ایدیهم.

 

سعدالله زارعی

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group