آمد برای آزادی قدس. میدانست راه آزادی قدس از کربلا میگذرد. آمد و کربلا را، نجف را، کاظمین را، سامرا، حرم حضرت زینب(س) و حرم حضرت رقیه(س) را...
حاجقاسم سلیمانی، تمام وجودش، روحش و جسمش و در یک کلمه، قلبش مالامال از عشق خداوند سبحان و رسول خدا(ص) و اهل بیت عصمت و طهارت(علیهمالسلام) بود و آن را تقدیم مردم کرد. او خود را وقف دفاع از ناموس انقلاب اسلامی و ایران عزیز و مردم مظلوم و فهیم ایران کرد. چیزی برای خود نمیخواست. هر آنچه که طلب میکرد، برای رضای خدا و برای مردم بود. اخلاصش، صداقتش، رفاقتش، مهربانی، دستگیری از مستمندان و فاطمی بودنش باعث شد که در طول هشت سال دفاع مقدس، جانانه بجنگد؛ جان خود را همچون آرش به مانند تیری در کمان گذارد و رها کند.
حاجقاسم خود را رها کرد و از همهی قیدها و بندهای دنیا آزاد شد. او مرد جنگ و مبارزه بود. میخروشید و میجوشید و خالصانه و مخلصانه جلوتر از همهی همسنگرانش با خصم زبون، کفار بعثی جنگید و مجروح شد ولی پا پس نکشید. مجروح شد ولی عقب نشینی نکرد. مجروح شد ولی ایستاد.
پس از جنگ در شرق کشور با اشرار و تروریستها جنگید، مبارزه کرد. بی نام و نشان؛ نامی از حاج قاسم سلیمانی نبود؛ زیرا میخواست همواره گمنام، سرباز ولایت باشد و در تراز سرباز انقلاب اسلامی زندگی کند؛ همین مرام و دلدادگی او را لحظه به لحظه به قدس نزدیک میکرد؛ قدسی که آرمان انقلاب اسلامی است و امام(ره) آزادی آن را وعده داده است و امام خامنهای فرمود که به زودی آزاد خواهد شد. انشاءالله.
حاج قاسم آمد برای آزادی قدس. میدانست راه آزادی قدس از کربلا میگذرد. آمد و کربلا را، نجف را، کاظمین را، سامرا، حرم حضرت زینب(س) و حرم حضرت رقیه(س) را از دست نانجیبان نجات داد تا به قدس برسد.
او آمد تا محور مقاومت را تقویت کند. حاج قاسم با تدبیر، با شجاعت، با کیاست، با ایمان و باور به این وعدهی الهی که «پیروزی از آن مستضعفان است»، گام در این مسیر گذاشت.
او شبانهروز، لحظهای از این هدف دور نشد. او همه کسانی را که دل در گرو عشق اسلام ناب و آزادی قدس داشتند، به هم پیوند داد. حزبالله، نیروهای وطنی سوریه، فاطمیون، زینبیون، حیدریون و حشدالشعبی را به هم گره زد و خود حلقهی وصل این دلدادگان و عاشقان راه حسین(ع) شد. خستگی نداشت ولی دشمن را خسته و سردرگم کرد. او «مرد میدان» بود. او خانوادهی شهدا را دوست داشت. او همهی جوانان را فرزند انقلاب و میهن میدانست. او همه را دوست داشت و همین سبب شد تا در دل همهی مبارزان و ایرانیان و مسلمانان جای بگیرد و ماندگار شود.
حاجقاسم همچون مولایش حیدر کرار از پشت سر ضربه خورد. همچون ابالفضل العباس(ع)، جانباز حرم اهل بیت، بیدست به شهادت رسید. با شهادت حاجقاسم، دلها شکست ولی همین دلهای شکسته به هم نزدیک و یکی شد. زیرا خدا در دلهای شکسته حضور دارد. دلی که شکست، به خدا نزدیکتر میشود و این رمز پیروزی است.
نشانههای پیروزی در اولین روزهای پس از شهادت حاجقاسم نمایان شد. تشییع پیکر مطهر او از کربلای عراق تا شهرهای ایران، نشانههای یکدلی و یکپارچگی و پیروزی اسلام بر کفر جهانی بود. نشانهی دیگر اینکه قاتل او، ترامپ، رییس جمهور آمریکا از قدرت به زیر کشیده شد و این وعدهی الهیست. خون شهید میجوشد و استکبار را به زانو درخواهدآورد.