سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر با برگزاری مراسم اختتامیه و اهدای جوایز خود در بخش های مختلف به پایان رسید. دوره ای که نسبت به ادوار قبلی و حداقل دو دهه اخیر، نه چندان کم داشت و نه زیاد. نه به اصطلاح فیلی هوا کرد و شاخ غولی را شکست و نه فیلی برزمین زد! همچنان 4-5 فیلم قابل دیدن داشت و خیل عظیم آثار غیر استاندارد و ضعیف و غیر قابل دیدن و البته بی ارتباط با موضوع جشنواره یعنی فجر انقلاب اسلامی که بعضا مغایر و ضد آن هم بودند. همچنان داوری غیر استاندارد و غیر تخصصی داشت که در هیچ مراسم و جشنواره و فستیوال سینمایی دنیا همتا ندارد، اینکه 7 یا 9 نفر مثلا کارگردان و فیلمنامه نویس و بازیگر و بعضا فیلمبردار یا طراح صحنه بخواهند درباره 15-16 رشته تخصصی از جمله صدا برداری و صداگذاری و جلوه های ویژه تصویری و میدانی و چهره پردازی و ... که هریک تخصص ویژه خود را می طلبد، به طور جداگانه و کارشناسانه اظهار نظر کنند!
اما علاوه بر این ترکیب و روش غیر استاندارد، داوری آثار مستند و کوتاه نیز برعهده هیئت داوران فیلم های بلند داستانی بخش نوعی نگاه، گذاشته شده بود. آثاری که هرکدام حیطه تخصصی خود را دارا بوده و کارشناسان خود را می طلبند. به هر حال این جدی نگرفتن و تخس کردن فیلم های کوتاه و مستند ودر دوره های پیشین حتی فیلم انیمیشن در بین هیئت های داوری، پیش از این هم در جشنواره فیلم فجر سابقه داشته انگار که گروههایی برای سیب زمینی پوست کندن تشکیل شده باشند حالا مقداری پیاز و هویج و کدو هم وجود دارد که آنها را بین گروههای سیب زمینی پوست کن تقسیم می کنند! ضمن اینکه حتی در این مورد هم پوست کندن هویج و کدو مقداری با پیاز و سیب زمینی تفاوت داشته و تخصص خود را می خواهد وگرنه مقادیر زیادی از این دو نوع هدر می رود!!
بازهم طبق معمول لیست نامزدهای بخش های مختلف، سرشار از انتخاب های غلط و غیر تخصصی بود که البته از چنین هیئت داوری محدودی برای موارد کارشناسانه متعدد بعید نیست. مثلا اینکه در فیلمبرداری، کارهای ساده و معمولی همچون "آتابای" و "سه کام حبس" نامزد دریافت جایزه شوند، اما فیلمبرداری دشوار و چند گانه فیلم "درخت گردو" حتی درنظر هم نیاید. یا در تدوین، مونتاژ بی در و پیکر فیلم "سینمای شهرقصه" کاندیدا شود ولی کار پر حس و حال "روز بلوا" از این رشته حذف گردد و یا در طراحی لباس، فیلم هایی مانند "سینمای شهر قصه" با لباس های بی ربط و بعضا فانتزی و فیلم "شنای پروانه" با لباس های معمول شخصیت ها، نامزد دریافت جایزه شوند اما طراحی لباس دشوار و غیر معمول و متنوع فیلم "خورشید" به حساب هم نیاید.
حالا در میان همه این داوری های غیر کارشناسانه، حذف برخی فیلم ها به خصوص فیلم "خروج" از رشته هایی که حداقل نامزدی آن غیر قابل تردید است، شبهه هایی ورای داوری غیر تخصصی را محتمل می سازد. مثلا اینکه هیچگاه کارگردانی استاندارد ایراهیم حاتمی کیا (کارگردان فیلم "خروج") برای داوران اغلب دوره های جشنواره فیلم فجر که آثار او حضور دیده اند، مورد تردید قرار نگرفته است. حتی اغلب دوره هایی که فیلمش به نظر داوران از نظر فیلمنامه و کلیت فیلم دارای اشکالاتی فرض شده (مانند فیلم های "خاکستر سبز"، "روبان قرمز" و "به نام پدر" ) اما کارگردانی اش مقبول افتاده است. کارگردانی حاتمی کیا در فیلم "خروج" نیز اگر قوی تر از بسیاری دیگر فیلم هایش نباشد، ضعیف تر از آنها نیز به نظر نمی رسد. به ویژه آنکه برای اولین بار یک ماجرای رئال را در بستر ساختاری وسترن به تصویر کشیده است. اما در حالی که کارگردانی آشفته و بی در و پیکر فیلم "تومان" و همچنین فیلم "آتابای" با ساختاری سطحی و نازل، نامزد دریافت جایزه شده اند، فیلم "خروج" و کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا از لیست بیرون ماند! همچنین فیلمنامه پراکنده و ملال آور و کشدار فیلم "مغز استخوان" و کپی دست چندم آثار فرهادی در فیلمنامه "من می ترسم" و حتی قصه سخیف و شعاری و دستمالی شده فیلم "قصیده گاو سفید" که بوی کهنگی موضوع و داستانش به شدت توی ذوق می زد، کاندیدا می شوند ولی فیلمنامه"خروج" با آن همه پیچیدگی و شخصیت و فراز و نشیب و تعلیق، حذف می شود!
شنیده ها حاکی از آن است که قرار بوده هیئت داوران، فیلم "خروج" را در رشته های فیلمنامه و کارگردانی و فیلم نامزد دریافت جایزه کنند اما در آخرین لحظات با توصیه هایی این آراء پس گرفته شده اند! اما چرا اینچنین، فیلم "خروج" مورد غضب متولیان و مدیران دولتی جشنواره فیلم فجر امسال قرار می گیرد؟
پیش از این نیز در یادداشتی بر این فیلم نوشتم، فیلم "خروج" در واقع صدای اعتراض گروهی از محرومترین اقشار این جامعه در دورافتاده ترین نقاط این سرزمین است علیه ظلم و ستم وتبعیض نو لیبرال سرمایه داری که در سالهای پس از دفاع مقدس و از دوران به اصطلاح سازندگی درون ساختارهای دولتی رشد کرد و در کنار جریان اصیل انقلاب به تعدیل و تخریب آرمان های انقلاب و نظام اسلامی پرداخت. ساختار نولیبرال سرمایه داری که در ارتباط با سرمایه داری جهانی خصوصا در دولت های یازدهم و دوازدهم، با تن دادن به قراردادهایی مانند برجام، پیمان کیوتو، FATF و برخی دیگر از به اصطلاح تعدیلات اقتصادی براساس برنامه صندوق بین المللی پول و بانک تجارت جهانی، بیشترین ضربه را بر ساختارهای ملی اقتصاد و تولید و بیش از همه کشاورزی وارد آورد.
یکی از صحنه های ابتدایی فیلم هلیکوپتر رییس جمهوری که عازم افتتاح تاسیسات لوله های نفتی بوده، به خاطر نقص فنی در کشتزارهای پنبه فرود آمده و همه محصول پنبه را به هوا می پراکند. صحنه ای که می تواند گویای نابودی تولیدات زراعی به عنوان مزیت اقتصادی این سرزمین زیرپای صنعت وابسته و غیر تولیدی باشد. در صحنه ای دیگر از فیلم "خروج" که کشاورزان معترض به زمین وسیع و بزرگی مملو از اتومبیل های گرانقیمت وارداتی خارجی می رسند و گفته می شود این زمین کشاورزی بوده که نابود شده و به محل انبار کالاهای لوکس خارجی تبدیل شده ، نشانه هایی از همین رشد گسترده نولیبرال سرمایه داری و هدف اصلی اعتراض کشاورزان فیلم "خروج" به چشم می آید.
فیلم "خروج" در شرایطی ساخته و نمایش داده می شود که چندین سال است به دلیل التزام دولت به پیمان استعماری کیوتو و همچنین ادعای خصوصی سازی، کارخانه های بسیاری به تعطیلی کشیده شده و کارگران بسیاری بیکار شده اند، برنامه های نولیبرال سرمایه داری دولت، باعث شکل گیری نوعی سیستم بانکی با هزاران میلیارد تومان اختلاس و وام های کلان برنگشته و چرخه ارزی فاسد شده که شرایط اقتصادی سنگینی را به مردم به ویژه قشر آسیب پذیر جامعه تحمیل کرده، گرانی و تورم و بیکاری، سبد معاش مردم را به نقطه بحرانی رسانده که علاوه بر توصیه و انتقاد علما و بزرگان جامعه، تحمع های اعتراضی بسیاری را در کشور به دنبال داشته است.
فیلم "خروج" در واقع تنها فیلمی است که تا اندازه ای می تواند تصویر و زبان این اعتراضات به حق مردمی علیه نولیبرال سرمایه داری و اشرافیت ناشی از آن باشد که شاید امروز از مهمترین آفات انقلاب محسوب شود. اعتراضات آرام و محکم و استوار که اساسا با اغتشاش و شورش های تخریب گرایانه متفاوت است و همین یکی دیگر از نقاط برجسته فیلم "خروج" به شمار آمده، در تقابل با آنچه دشمنان این مردم و سرزمین ترسیم می کنند که گویا اعتراضات مردمی در ایران، خشونت بار و علیه حاکمیت و نظام و انقلاب است! در فیلم "خروج"، معترضین از کشاورزان محرومی هستند که اغلب از خانواده های شهداء بوده و خود از تولیدکنندگان اقتصاد مملکت محسوب می شوند. آنها با اغتشاش و شورش و تخریب مخالفند و این با آنچه در طول شش ماه اخیر از سوی رسانه های غربی تصویر شد، متفاوت و متضاد است.
رسانه های غربی و از جمله هالیوود و سینمایش سعی کردند در یک سال اخیر خصوصا به دلیل چالش عظیمی که با اعتراضات هفتگی فرانسه علیه لیبرال سرمایه داری داشتند، با فیلم هایی همچون "جوکر"، "انگل"، "روزی روزگاری در هالیوود"، "مرد ایرلندی"، "ما"و ... اعتراض قشر فرودست جامعه علیه لیبرال سرمایه داران را شورشی خشن و مخرب از سوی گروهی بی هویت و عقده ای جلوه داده و از سوی دیگر جنبش های اعتراضی در کشورهایی مانند عراق و لبنان و ایران را به سوی اغتشاش و خشونت حداکثری سوق دهند. این رویکرد، اصطلاحا به تئوری "جوکر" معروف شد و در مراسم اسکار نیز که همین دو سه روز پیش برگزار شد، فیلم "انگل" به عنوان فیلمی که تئوری جوکر را به صورت حداکثری به تصویر کشیده و فیلم هایی مانند "جوکر" و "روزی روزگاری در هالیوود"، جوایز اصلی را دریافت کردند.
اما فیلم "خروج" دقیقا برعکس تئوری فوق است. در فیلم "خروج" این سرمایه داران و طبقه فرادست است که بی هویت نشان می دهد و فرودستان جامعه یعنی همان کشاورزان معترض، انسان هایی شریف و زحمکتش و معتقد هستند که با قوت و استحکام اعتراض آرام خود را علیه سرمایه دارانی که حرث و نسلشان را نابود کرده اند، پیش می برند.
با این اوصاف که توضیح داده شد، طبیعی بود که فیلم "خروج" از لیست نامزدهای اصلی بخش مسابقه سینمای ایران بیرون کشیده شود. جشنواره ای که برای تحریم کنندگانش فرش قرمز می اندازد و نازشان را می کشد و به آنها جایزه هم می دهد. جشنواره ای که برای اولین بار به یک تبعه آمریکا که با صدای بلند جشنواره را تحریم کرده بود، جایزه بازیگری اعطاء کرد، بازیگری که گفته بود "من با کدام دل شاد بروم به جشنواره که جشن بگیرم؟!! نمی توانم".
فیلم "خروج" تنها اثری بود که صدای مردم آسیب دیده و معترض این چند سال را با ساختاری قوی و استاندارد منعکس می کرد، اعتراضاتی که خیلی ها مدعی اش بوده و برایش یقه می درانند و گریبان چاک می دهند ولی در عمل با مخاطبان این اعتراضات همراهند. حشنواره فیلم فجر در واقع با کنار گذاشتن آن از جوایز اصلی، صدای مردم را از این جشنواره حذف کرد.