یادداشت

«خورشید» کارگردان: مجید مجیدی. تهیه‌کننده: امیر جاویدی و مجید مجیدی. با حمایت سازمان بهزیستی، با کمک شهر، سازمان امور اجتماعی کشور.


ـ علی زمانی کودک دوازده سیزده‌ساله کار، طی حادثة آتش‌سوزی، خواهرش لیلا را از دست داده و مادرش در تیمارستان بستری است. او با سه دوست افغانی 7، 8، 10 ساله مشغول کار است. او توسط قاچاقچی مواد مخدر، لاتی به نام هاشم(علی نصیریان) فرا خوانده می‌شود اول تصور می‌کند که او را به خاطر دزدیدن کفتر به آن‌جا کشانده است اما بعداً در می‌یابد که هاشم از او می‌خواهد برای دسترسی به گنجی که برادرش از ترس مأموران داخل کانال زیرزمینی آب در نزدیکی آرامگاه انداخته است به او کمک کند. هاشم می‌گوید که راه دسترسی به آن گنج از طریق زیرزمینی در مدرسة کودکان کار میّسر است. او باید زیرزمین را کنده تا به آن گنج برسد اما از میان دیالوگ‌هایی که بین هاشم و برادرش رد و بدل می‌شود احساس می‌کنیم این گنج مواد مخدر است. علی به اتفاق سه دوست افغانی خود به نام‌های ابوالفضل، محمد و ... به مدرسه می‌روند و با زور، مدیر مدرسه را مجبور به ثبت‌نام می‌کنند. او در هر فرصتی به زیرزمین رفته و به جستجوی گنج می‌پردازد و گزارش هر روزه کار را به صورت تصویری به آقا هاشم می‌دهد. هاشم از اینکه علی کار را جلو برده خوشحال است و او را با هدیه تشویق و ترغیب می‌کند.

ـ معلمی به رفت و آمد آنها مشکوک می‌شود اما آنها شکّ معلم را برطرف می‌کنند. در رفت و آمدهای علی به مترو متوجه می‌شویم که او به یک دختر 10 ساله مهاجر افغانی دل‌بسته است و برای او گل‌سر می‌خرد و بعداً متوجه می‌شویم که وی خواهر ابوالفضل است.

ـ اندکی بعد سرایدار به آنها مشکوک شده و فکر می‌کند آنها در فکر یافتن گنجی هستند. با آنها همراه می‌شود اما کم‌کم از یافتن گنج ناامید می‌شود. علی با بیل و کلنگ راه به سوی آرامگاه پیدا می‌کند اما هر بار با مانعی روبرو می‌شود.

ـ مدرسه آنان استیجاری و در جنوب شهر واقع شده است. صاحبخانه بعد از فراز و نشیب‌هایی مدرسه را تخلیه می‌کند و علی به تنهایی کار را ادامه می‌دهد.

ـ علی به کندوکاو ادامه می‌دهد. باران در کانال‌ها جاری می‌شود. هر دم احتمال می‌رود که او در یکی از کانال‌ها محبوس شود. دیواری فرو می‌ریزد و راه را بند می‌آورد. علی هم‌چنان به جستجو ادامه می‌دهد تا به گنج موردنظر می‌رسد. او با تعجب در می‌یابد که این گنج چیزی غیر از مواد مخدر نیست. گریه می‌کند و احساس می‌کند که در قبال این همه زحمت چیزی حاصلش نشده و مواد مخدر را داخل آب ریخته و برمی‌گردد.

ـ در این زمان هاشم و برادرش توسط مأموران پلیس دستگیر می‌شوند. علی در هنگام برگشت راه سد شده را می‌گشاید و آنگاه که به سوی سطح زمین می‌آید، گویا مسیر راه زندگی را یافته است چرا که تلالو نور خورشید را می‌بیند او در حالی که مدرسه خالی از دانش‌آموزان است زنگ مدرسه را به صدا در می‌آورد و فیلم به پایان می‌رسد.

نقد:

سینمای مجید مجیدی سینمایی است که با قشر مردم فقیر و محروم رابطه مستقیم دارد اما در آن فقر و بدبختی باقی نمی‌ماند. فقری همراه با شکوه، عظمت و عزت‌نفس که آن را با زبان تصویر آشکار می‌سازد. در قصه «خورشید» اگر چه بچه‌ها کودکان کار هستند و همواره با مشکلات عدیده‌ای چون بدسرپرستی به اعتیاد، سرقت و ... روبرو هستند اما از این فقر، صلابت و کمال بیرون می‌آید.

ـ در قصه «خورشید» در پایان، علی در می‌یابد که گنج حقیقی در وجود خودِ اوست. او باید گمشدة‌خود را در وجود خود جستجو کند و آن را بیابد. گریه او به نوعی پشیمانی از آن راهی است که تاکنون پیموده است. این همه سختی و مشقّت به دنبال گنج در تونل‌ها و کانال‌ها راه به جایی نمی‌برد و آن را باید در وجود خود بکاود. آنگاه که به سطح زمین باز می‌گردد نور خورشید خودنمایی می‌کند گویا از تیرگی و تاریکی به سوی نور می‌رود نوری که گام اولش با آموزش و پرورش طی می‌شود لذا آنجاست که زنگ مدرسه که نامش نیز خورشید است را به صدا در می‌آورد گویا هوشیار شده است.

ـ در این فیلم علی اگر چه در نیمة اول به دلیل زورگویی‌های هاشم و برادرش دچار ضعف شخصیتی است اما در پایان دیگر یک موجود خوار و ذلیل نیست. مخاطب با علی می‌ترسد، با او خوشحال و نگران می‌شود. در فیلم کاشت‌هایی داریم که اتفاق‌ها به خوبی هم در دیالوگ و هم در روند ماجرا و هم در محتوا برداشت می‌شود. هر چند که بهتر بود پایان بهتری برایش پیش‌بینی می‌شد.

ـ در خصوص دختر افغانی که توسط بهزیستی دستگیر می‌شود و موهای سرش را می‌زنند و کچل می‌شود معلوم نیست چرا دست‌اندرکاران دولتی چنین کار زشتی را انجام می دهند.

ـ به نظر فیلم در اکران عمومی باید کوتاه شود تا بر جذابیت کار افزوده شود.

وجیهه آزادگر مسئول کارگروه بانوان جمعیت جانبازان{jcomments on}

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group