یادداشت

«مردن در آب مطهر» نویسنده و کارگردان: نوید محمودی. تهیه‌کننده: جمشید محمودی. سرمایه‌گذار: بنیاد سینمایی فارابی، نوید محمودی و شیوا قنبری. محصول: آسمان پرواز فیلم(ایران و افغانستان) و بنیاد سینمایی فارابی.


خلاصه:

ده نفر دختر و پسر جوان افغانی بصورت قاچاق در بالای اتوبوسی جاساز شده‌اند تا از طریق ایران به کشورهای اروپایی مهاجرت کنند. در بین این افراد دختری به نام رونا و پسری به نام حامد عاشق یکدیگرند. آنها پنهانی وارد یک گاراژ می‌شوند که فردی به نام رضا غلامی آن را اداره می‌کند. آنها پنهانی وارد اتاقی شده و منتظر می‌مانند تا افراد پول‌های رضا غلامی را پرداخت کرده و از آنجا بروند. رونا و حامد می‌خواهند به آلمان بروند. رونا برای آنکه همدیگر را در آلمان بیابند از دو النگویی که یادگار مادرش است یکی را به حامد هدیه می‌دهد تا حامد به یاد او باشد. سهراب دوست حامد به سراغ رضا آمده و چک پولهایی را به او می‌دهد. در راه رفتن سهراب به حامد، رضا در می‌یابد که بخشی از پول سهراب تقلبی است و داد و فریاد کرده و آنها پا به فرار می‌گذارند.

ـ حامد تا زمان رفتن در خانه سهراب می‌ماند. دوست مشترکشان سعید از آلمان مدام با آنها تماس می‌‌گیرد و در آخرین تماس به حامد می‌گوید که شرایط پناهنده شدن افغانیها به اروپا سخت‌تر شده است برای آنکه راحت‌تر به او اقامت بدهند بهتر است مسیحی شود و بعد اقدام به اینکار نماید. حامد که به ظواهر دینی مقید است و نماز می‌خواند با این تصمیم مخالفت می‌کند و حاضر نیست دینش را تغییر دهد. سهراب پیشنهاد می‌کند اگر آن را قبول ندارد مدعی هم‌جنس‌گرایی شود اما حامد با این نیز مخالفت می‌کند. آنها برای کسب تکلیف به سراغ مفتی افغانی می‌روند و از او می‌شنوند که تغییر دین یک نوع ارتداد است و اسلام با این مسئله مخالف است لذا همچنان حامد بر مسلمان بودنش تأکید می‌کند و قرار می‌شود که تا رسیدن به آلمان در این خصوص فکر کند.

ـ بعد از مدتی قاچاقچی سراغ سهراب می‌رود و اجناس سهراب را در ازای پولشان برمی‌دارند. آنها برای پس گرفتن اجناس می‌روند که حامد رونا را در ماشین می‌بیند که دارند او را به زور می‌برند. حامد در صدد کمک برمی‌آید اما روز رفتن خودش فرا می‌رسد. او دوستانش را ترک می‌کند ولی به جای رفتن به مرز، نزد پلیس رفته و ماجرای رونا را می‌گوید. بعد از مدتی پلیس ایران ، اول، کیف و بعد رونا را در آب پیدا می‌کند اما نمی‌تواند رونا را شناسایی کند. حامد که توسط پلیس دست بسته به محل یافتن جنازه آمده می‌بیند که جنازه در کنار رودخانه‌ای در اطراف تهران افتاده و از قیافه نمی‌توان او را شناسایی کرد ناگاه حامد به یاد النگوی رونا می‌افتد و از پلیس می‌خواهد که دست جنازه را به او نشان دهد که ناگاه النگو را در دست او می‌بیند و به این ترتیب او شناسایی می‌شود و مشخص می‌شود که دو برادر متعصب رونا از افغانستان به ایران ‌آمده و برای دفع این رسوایی او را با خشونت از محلی که زندگی می‌کرده دزدیده و به کنار این رودخانه آوردند و به ‌صورت وحشیانه به قتل رسانده‌اند حامد در کیف رونا انجیلی را می‌بیند که معلوم می‌شود رونا پیش از رفتن مسیحی شده است و فیلم به اتمام می‌رسد.

نقد:

نوید و جمشید محمودی دو برادری هستند که اولین کارشان «چند متر مکعب عشق» را چند سال پیش در ایران علیه ایران و ایرانی در راستای تامین ذائقه جشنواره‌های اروپایی و محافل استکباری ساختند. آنان در دومین فیلم خود نیز همان سیاست‌های فرهنگی استکباری و صهیونیستی را دنبال کردند. آنان در فیلم اول از موضع طلبکاری، مدعی ایران شدند و حرفهای تلخی را مطرح کردند. در فیلم دوم نیز ایران یک ویرانشهری است که کارش آنست که افغانیها را تلکه کند، پول آنان را دریافت کرده و دخترهایشان را آماده ترانزیت به اروپا نماید. کارگردان معتقد است آن گرایش طالبانی که در افغانستان است نیز شبیه همین تفکر ایرانی است که هم‌اکنون حاکم است. افغانی‌های بیچاره به دنبال آزادی، خواهان سفر به اروپا هستند ولی با دو مشکل روبرو می‌باشند. اروپائیها به آنها پناهندگی نمی‌دهند مگر آنکه یا مسیحی شوند و یا به هم‌جنس‌گرایی تن بدهند. حامد غیرتش قبول نمی‌کند که مسیحی شود و خواهر سهراب که تا اروپا رفته و حاضر نشده مسیحی شود به ناچار خود را هم‌جنس‌خواه معرفی کرده اما نتوانسته بر این باور بماند، تحمل نکرده و به ناچار باز می‌گردد. به گونه‌ای هر دو متضرر می‌شوند حامد عشقش را از دست می‌دهد و خواهر سهراب نیز گویا مورد تعرض ایرانیان قاچاقچی قرار می‌گیرد آنجا که قاچاقچیان برای جبران فرار حامد که پول کمتری پرداخت کرده است به خانه سهراب حمله می‌کنند و اجناس سهراب را به غارت می‌برند. حامد، ساک دوست دخترش رونا را می‌گردد، در آن انجیلی پیدا می‌کند و در می‌‌یابد رونا پذیرفته بود که مسیحی شود و پیام این فیلم اینست که ای کاش رونا به اروپا پناهنده و مسیحی می‌شد اما به دست برادران متعصب مسلمانش کشته نمی‌شد.

ـ فیلم «مردن در آب مطهر» به شدت ضد دین، سیاه، ضد ملی، ضد اسلامی و طرفدار غرب است. این فیلم رویکرد تجزیه‌طلبی دارد چرا که قصد دارد اقوام مسلمان را به جان هم بیاندازد. دو قوم ایرانی و افغانی مدّ نظر کارگردان است. در ایران بیش از چند میلیون افغانی زندگی می‌کنند ضمن اینکه کشور افغانستان نیز در همسایگی ایران است. این فیلم پلیدترین فیلمی بود که می‌شد ساخت. کارگردان معتقد است که ایران و افغانستان ویرانشهرهایی هستند که علت ویرانی آن وجود دین اسلام است. حامد به خاطر تعصب دینی‌اش حاضر نیست مسیحی شود و باید در این ارتباط تاوان آن عشق را نیز بپردازد. حامد به عشقش نمی‌رسد و در آخر سر با سهراب دو نفری سراغ رضا غلامی قاچاقچی رفته کیسه بر سرش کشیده و او را به شدت مضروب می‌کنند. آنگاه که جوانان افغانی در انبار غلامی به سر می‌برند یکی از دخترها می‌گوید که در ایران بدنیا آمده اما هیچوقت به من اجازه ندادند که فکر کنم ایران وطنم است همیشه افغانی و بیگانه بودم او مایل نیست اساساً در ایران بماند. او می‌خواهد سریع به تبریز و از آنجا به ترکیه اعزام شود.

ـ در نشست خبری فیلم، نوید محمودی مدعی بود که من اصلاً چهره ایران را زشت و نازیبا جلوه ندادم. قاچاقچی انسان در همه فرهنگها، شخصیتهای منفی هستند ما در این فیلم ایران را زشت نشان ندادیم. در پاسخ به این ادعا باید گفت اولاً عشق رونا به حامد در ایران سر گرفت و در همین ایران نیز به خاک سپرده شد. پس ایران سرزمینی است که عشقها به هم نمی‌رسند همانطور که سهراب به دختر مورد علاقه‌اش نرسید. ثانیاً دو برادر متعصب رونا بدون هیچ مانع و راده‌ای وارد خاک ایران شدند،‌ رونا را از جلوی خوابگاهش در ایران دزدیدند، کتک زدند و سرانجام او را در کنار رودخانه‌ای کشتند و پی کارشان رفتند بدون اینکه کسی متعرض آنها شود. ثالثاً نقش پلیس نیز بسیار بسیار کمرنگ و یا بی‌رنگ بود اول رونا کشته شد سپس پلیس وارد معرکه شد و آن هم دو برادر متعصب را نتوانست دستگیر کند. رابعاً تمام افغانی‌هایی که وارد ایران می‌شوند نمی‌خواهند در ایران بمانند بلکه می‌خواهند به اروپا بروند. همه عاشق شیدای اروپا هستند و تمایلی به ماندن در ایران نشان نمی‌دهند. خامساً آن دختر افغانی که در ایران به دنیا آمده نیز می‌گفت که اساساً به او اجازه نمی‌دادند که فکر کند می‌تواند یک ایرانی باشد پس اینها دلایلی است که ایران تیره و تار و سیاه به تصویر کشیده شده است. عجیب آنکه بخش عمده بودجه ساخت این فیلم توسط بنیاد سینمایی فارابی تأمین شده است. آیا می‌توان باور کرد ایران پول به هنرمندان افغانی می‌دهد که علیه ایران فیلم بسازند و با پول ایرانی حرف‌های آنسوی آبی افغانی‌ها ساخته شود؟ چرا کارگردان اروپائی‌ها را در این فیلم زشت و نازیبا به تصویر نکشید؟ برای آنکه می‌خواست این فیلم در جشنواره‌های آنان به نمایش در‌آید وگرنه به اروپا می‌رفت و از اردوگاه‌های افغانی‌های مهاجر در آن کشورها فیلم می‌ساخت. نوید محمودی و برادرش با افتخار می‌گفتند پس از آنکه سفرهایی را به سوئیس، آلمان، فرانسه و غیره داشتند و «چند متر مکعب عشق» را در آنجا به نمایش گذاشتند به ایران آمدند و... .

ـ برادران محمودی هیچ فضای زیبا و مناسب از ایران در فیلمشان به مخاطب خارجی نشان ندادند یا فضا در انبار و گاراژ یا در خوابگاه دختران در جنوب تهران یا صحنة بساط پهن کردن سهراب و حامد در مثلاً جمعه بازارها یا صحنه قاچاق انسان از میدان آزادی به سمت ترکیه و... بود. همه اینها فضاهای چرک و سیاه بودند گویا پایتخت ایران مملو از زشتی‌ها بود و اصلاً فضای خوب و مناسب نداشت. این فیلم صد در صد برای تامیین ذائقه و سفارش آنسوی آبها ساخته شده است. شاید بتوان گفت که این برادران از صدیق برمک افغانی هم بدترند.

ـ نوید محمودی در نشست خبری گفت بعد از ساخت سینمایی این فیلم‌ها اخیراً قرار است با صدا و سیمای ایران همکاری کنیم و در سریالی به افغانیهای موفق در ایران بپردازیم. با این گفته گویا از تلویزیون جایزه خود را نیز گرفته است آنجا که باید بروز بیرونی خود را نشان دهند علیه ایران فیلم می‌سازند و آنجا که باید برای داخل فیلم بسازند افغانی‌های موفق را سوژه اصلی خویش معرفی می‌کنند و عجیب آنکه هیچ دستگاه فرهنگی در ایران نیست که کارهای زیگزاک‌گونه هنرمندان نه تنها ایرانی بلکه خارجی را تحت نظارت داشته باشد.

ـ نوید محمودی در نشست خبری فیلمش گفت علت نام‌گذاری این فیلم آنست که مسیحی‌ها بر این اعتقادند برای مسیحی شدن باید غسل تعمید انجام داد. آنجا که حامد در کیف رونا انجیل را در کنار رودخانه پیدا می‌کند گویا اینکه او هم غسل تعمید کرده و مسیحی شده است. این نام به گونه‌ای تغییر دین است.

ـ در «مردن در آب مطهر» زشت نشان دادن ایران، شرع و دین را مانع پیشرفت و تحول انسان نشان دادن،‌ تماس بدنی و بدحجابی دیده می‌شود.

به قلم سرکارخانم آزادگر

مسئول کارگروه بانوان جمعیت جانبازان{jcomments on}

نوشتن دیدگاه

Security code تصویر امنیتی جدید

ارسال

تمامی حقوق محفوظ است.

امام خامنه ای امام خمینی
                 

 

 

Template Design:Dima Group