یکی از مردان الهی که واقعاً در دنیا زیست کرد اما به دنیا تعلق نداشت، حاج قاسم سلیمانی است، به تعبیر امیرالمومنین(ع) برخی بدن ها زیست جسمانی دارند اما تعلقشان به عالم اَعلی است، «رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ» همان هایی هستند که پُست و شهوت و تعلقات دنیا آنها را مجذوب و از راه به در نمی کند.امیرالمومنین(ع) در تعبیری نورانی فرمودند: «يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ؛ اى دنيا اى دنياى حرام از من دور شو، آيا براى من خودنمايى مى كنى يا شيفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى هرگز مبادا غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت».سردار سلیمانی (که خود تاکید داشت ایشان را سرباز بخوانیم)، از تعلقات دنیایی بریده بود و تنها خدا برایش اهمیت داشت و هیچ دنیایی او را از ذکر خدا غافل نمی کرد، چنین انسانی اگرچه در دنیای ظاهر است اما ارتباطش با ملکوت برقرار است به تعبیر سعدی در این حال «رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند».اگرچه مصداق راستین و اَتَم این آیه شریفه، اهل بیت(ع) هستند اما سردار سلیمانی در همین زمانه ما توانست به این مقام دست یابد و با اخلاص و تقوا و معرفت الهی و اهل ذکر بودن به ملکوت عالم رسید و به سوی آن ملکوت در حرکت بود. وقتی ملکه تقوا در کسی ایجاد شد خدا برای او راه نجات قرار می دهد: «وَ مَن یَتَّقِ اللهَ یَجعَل لَه مَخرَجـًا». این مخرج و راه برونرفتی که خدا به انسان نشان می دهد رهاورد مجموعه ای از عوامل است، چنان که سردار سلیمانی اهل تدبیر و درایت بود، شتابزده عمل نمی کرد، در مدیریت قوی و شجاعتش زبانزد بود،خطاب به آمریکا گفت: حریف من تو هستم یا درباره داعش گفت: تا سه ماه بعد اضمحلال داعش را اعلام می کنم ... این شجاعت و درایت و عقل و تدبیر مرهون ملکه تقوا است که وجودش در انسان سبب درک ملکوت عالم می شود. خدا به انسان می فرماید: اگر ارتباطت با دنیای گذرا تعریف و قطع شد و به ملکوت اشیاء توجه کردی، من دل ها را به سوی تو متمایل می کنم، آنهم نه فقط محبت بلکه مودت که درجه ای بالاتر است، یعنی اگر بگویند برای سردار سلیمانی جان و مال هزینه کنید، می کنند چنان که بسیاری از شهرهای دور و نزدیک برای تشییع و خاکسپاری سردار سلیمانی خود را به شهر کرمان رساندند و سختی سفر و شلوغی آن ایام را به جان خریدند یا چقدر هزینه شده در این یک سال تا نام و یاد آن سردار آسمانی زنده نگاه داشته شود.
این مقام فقط محدود به سردار سلیمانی نیست بلکه سنت الهی بر این است که هر کس به جای ظواهر به ملکوت اشیاء توجه کرد خدا مودت و محبت او را در دل ها می اندازد، البته دایره این محبت و مدت گاه خانوادگی است، گاه در سطح یک منطقه است و گاهی همچون سردار سلیمانی جهانی است، چنان که پیام های تسلیت شهادت سردار را از کشورهای نیوزیلند، استرالیا، برجی مجامع آفریقایی و ... دریافت شد و این افتخاری ملی است. گاهی یک کشور صنایع دستی و خودرو و فناوری دارد و به آنها افتخار می کند اما گاهی یک کشور و نظام به مکتبی خاص افتخار می کند برای مثال اینکه رهبری معظم انقلاب، جوانان غربی را به مکتب قرآن و اهل بیت(ع) دعوت کردند نمونه عملی و امروزی این مکتب، سردار سلیمانی است که با ایمان و عمل صالح به ملکه تقوا دست یافت و در پرتوی چنین ملکه ای خدا راه های سعادت را به ایشان نشان داد، چنان که در قرآن می فرماید: «وَالَّذينَ جاهَدوا فينا لَنَهدِيَنَّهُم سُبُلَنا».
به تعبیر مقام معظم رهبری به شهید حاج قاسم سلیمانی به چشم یک فرد نگاه نکنیم، به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس آموز نگاه کنیم. در واقع مکتب ایشان ضمن حفظ تمام فضائل دوران دفاع مقدس یک عنصر بسیار مهم یعنی پایداری در این مسیر را دارد. خداوند متعال در قرآن میفرمایند هر کسی که پایدار نمیشود و همهی مؤمنین ایچنین نمیشوند، و بعضیهایشان پایدار میشوند. در صدر اسلام بسیاری از کسانیکه در نبردها پای رکاب رسول خدا شرکت میکردند، بعداً پایدار و وفادار نماندند. غالباً وفادار نماندند، و اکثراً آلوده به دنیا شدند. یک زمانی آقا نگران عدم انتقال پیام انقلاب از نسلی به نسلهای بعدی بودند، و گسست نسلها را مطرح میکردند. اما الان بیشتر از زمان دفاع مقدس مردم شهدا را دوست دارند، و این قابل بررسی است. یک نمونهی آن، فقط دو میلیون نفر در تهران برای تشییع شهید حججی که انقلاب و جنگ را ندیده بود، شرکت کردند، آن وقت نباید انتظار داشته باشیم که فقط هفت میلیون نفر در تهران به استقبال تشییع پیکر شهید سلیمانی بیایند؟ ما باید این قضیه را جدی بگیریم. منظورمان این نیست که شهید حججی یا شهید سلیمانی از شهدای دوران دفاع مقدس بالاتر هستند، بلکه چون که صد آمد نود هم پیش ما است. ما همهی فضائل دوران دفاع مقدس را حفظ میکنیم، بعد معلوم میشود که فضائل تولید شده و تولد یافته در دفاع مقدس یک حادثه و تصادف نبوده، و قابل تکرار است، پس الان میتوانیم آن را تبدیل به یک مکتب کنیم. و شهید سلیمانی دارد این قدرت را نشان میدهد. این همه کتاب خاطره از شهدا نوشته شده است ولی اینها همه دست گرمی بود و الان باید کتاب مکتب سلیمانی را بنویسیم تا همهی آن فضائل تئوریزه بشود و بدانیم اینها یک حادثه نبوده و در دل تاریخ بهخاطر بعضی از صحنهها پدید آمدهاند. در این خصوص هم حوزهی علمیه و دانشگاه ما باید مکتب سلیمانی را تئوریزه کنند و مدیریت کشور ما با مکتب سلیمانی قابل تحول است، و آموزش مکتب سلیمانی باید در مدرسهها شروع بشود.
بصیرت در مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی
برای اینکه بتوانیم که بصیرت و بینش نسل های جوان انقلاب را رشد دهیم نیازمند معرفی مکتب ناب شهید سلیمانی هستیم، مکتبی که خروجی آن عشق به اسلام و ولایت و دین است. خوشبختانه ملت ایران در طول عمر پربرکت این انقلاب همواره نشان داده اند که از بصیرت و بینش سیاسی و دینی والایی برخورداند و همین بصیرت باعث خنثی شدن بسیاری از توطئه های دشمنان شده است. بصیرت می تواند در هر مرحله ما را از پیچ های سخت تاریخی و سیاسی عبور دهد، بدین منظور است که همواره رهبر معظم انقلاب و بزرگان دین بر بصیرت افزایی تاکید همیشگی دارند. بصیرت می تواند در هر مرحله ما را از پیچ های سخت تاریخی و سیاسی عبور دهد، بدین منظور است که همواره رهبر معظم انقلاب و بزرگان دین بر بصیرت افزایی تاکید همیشگی دارند. شهید سلیمانی از بصیرت والایی برخوردار بود و همین بصیرت و بینش باعث شد که این شهید والامقام به یکی از اسوه های مقاومت در برابر استکبار و جهان کفر تبدیل شود. تبعیت شهید سلیمانی از ولایت، قرآن و مکتب اسلام وی را تبدیل به فردی کرد که رهبری مکتب شهید سلیمانی را مطرح فرمودند، مکتبی که برای دیگران می توان یک مکتب کامل و جامع باشد. بیبصیرتی، موج انحراف را پس از رحلت رسول اکرم(ص) ایجاد کرد، حضرت زهرا(س)، سردار بصیرت و ولایت مداری با تمسک بر شاخص بصیرت، جریان حق را که ولایتمداری و مسیری شفاف و روشن است از تمام جریانات انحرافی، جدا کرد و به همه فهماند که با بیبصیرتی نمیتوان گام درراه حق گذاشت. در طول تاریخ نقش بصیرت در تحول جامعه از اهمیت بالایی برخوردار بوده است، امام علی(ع) میفرمایند « ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ أَلَا وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ ( صلی الله علیه وآله )؛ عهدهام در گرو درستی سخنم قرار دارد، و نسبت به آن ضامن و پای بندم. کسی که عبرتهای روزگار کیفرهای پیش رویش را بر او آشکار کند تقوا او را از درافتادن در اشتباهات مانع گردد. هشیار باشید که روزگار آزمایش به همان شکل خود در روز بعثت پیامبر (ص) به شما بازگشته»، از این رو در مقولهی بصیرت افزایی باید ممارست ویژه شود. بدون داشتن بصیرت و فهم درست از شرایط، جریانها، دوستیها و دشمنیها، امکان پیادهسازی نظام اسلامی وجود ندارد، افزود: گام مؤثر با داشتن بصیرت برداشته میشود و شناخت دشمنیها نیز تنها با بصیرت امکانپذیر است. سردار شهید سلیمانی درس های بزرگی به ما داد، اساس مکتب حاج قاسم "بصیرت" است، افراد زیادی تلاش کردند تا این موضوع را نادیده بگیرند و یا فاصله ایجاد کنند اما وصیت نامه حاج قاسم به خوبی نشان می دهد که اساس مکتب این سردار بزرگ بصیرت است.
ولایت مداری در مکتب حاج قاسم سلیمانی
شهید سلیمانی نماد بارز ولایتمداری بود گمنامی و اخلاص او را سردار دل ها کرد. شهید قاسم سلیمانی یک شخصیت کاریزماتیک و جذابی بود که بسیاری از ابعاد شخصیتی وی هنوز برای ما ناشناخته مانده زیرا وی شخصی بی ریا و به معنی واقعی کلمه، دیندار بود که هیچ گاه در پی معرفی خود نبود و همانند حضرت زهرا سلام الله علیها گمنام بود و پیروزی و موفقیت را در بی نشانی و ناشناسی می دید. ولایت مداری و ولایت پذیری از ویژگی های بارز سردار دلها بود و بواسطه ولایتمداری توانست کارهای بزرگی انجام دهد، وی اهل افراط و تفریط نبود بلکه همیشه در جاده اعتدال قدم بر می داشت و گوش به فرمان ولایت بود بطوریکه همیشه می گفت: «والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکّان انقلاب را به دست دارد. حاج قاسم با تبعیت از حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمانبردار و مطیع ولی فقیه بود و این تابعیت و ولایت مداری را در میدان عمل با داشتن بصیرت و اقدام به موقع و سریع نشان داده بود؛ شهید سلیمانی رمز موفقیت در تمامی عرصه ها را "ولایت مداری" و "ولایت پذیری" می دانست و ایشان ولایت را شناخته و درک کرده بود به گونه ای که همیشه سخنان رهبر معظم انقلاب را فصل الخطاب می دانست و دائما چشمش به دهان این حکیم فرزانه بود تا به سعادت حقیقی دست یافت. حاج قاسم مصداق آیات فراوانی از قرآن بود، تاکید کرد: حاج قاسم "اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم " بود نگاهش و خشمش لرزه بر تن دشمنان می انداخت و در عین حال سرباز مطیع امر ولایت بود و با مردم همانند رفیقی خدوم، مهربان و گشاده رو بود بطوریکه هیچکس احساس غریبی با ایشان نمی کرد و بدون واسطه با وی ارتباط برقرار کرده و مشکلات خود را بیان می کردند.
ولایت مداری حاج قاسم دال مرکزی مکتب سلیمانی است که آنقدر نمایان و شفاف بوده که حتی نمی توان درباره آن شبهاتی ولو کوچکی را مطرح کرد. تعابیر حاج قاسم سلیمانی درباره امام خامنهای اگر نگوییم منحصر به فرد بود ولی کم نظیر بودند. اساسا ادبیات حاج قاسم درباره امام خامنهای ادبیاتی بسیار خاص، عاشقانه و کاملا در دایره اعتقاد عمیق دینی به ولایت فقیه بود. بررسی موشکافانه سیره و رفتار حاج قاسم هم در این سالها نشان می دهد که او نه تنها در عرض رهبری سلیقه سیاسی خود را مطرح نکرد بلکه همواره ارجاع او به فرمایشات ایشان بود. حاج قاسم در رفتارهای شخصی و اجتماعی خود اهل تعاملات و عواطف زیادی بودند. همین رفتار شخصی سبب شده بود که بسیاری از چهره های اصلاح طلب و اعتدالیون نیز او را فردی نزدیک به خود ببینند. اما این اخلاق فردی و اجتماعی حاج قاسم علی رغم در اوج بودن آن، هیچگاه سبب نشده است که نزدیکی شخصی او به برخی چهره ها، خلل کوچکی درباره ولایت مداری او ایجاد کند. موضوعی که در بیست سال اخیر شاید به نوعی در برخی لحظات، تضاد ظاهری را در زندگی ایشان نشان بدهد ولی در واقع هیچگاه خللی در بزنگاه ها درباره انقلاب و اطاعت پذیرپش از امام خامنهای ایجاد نکرد. در واقع بی شک شهید حاج قاسم سلیمانی شاخص ولایتمداری و انقلابی گری است و راهی که آغاز کرده توسط جوانان مومن و انقلابی ادامه خواهد یافت.
مقاومت در مکتب حاج قاسم سلیمانی
حاج قاسم یکی از صدها بزرگ مردانی است که در سایه مکتب امام و رهبر انقلاب رشد کردند، به بلوغ رسیدند و جهانی را تحت تاثیر خود قرار دادند، حاج قاسم با شهادتش نشان داد راهی که او و یارانش در سراسر جهان از سال ها پیش آغاز کرده اند ادامه خواهد داشت چراکه او بی تردید پایه گذار "مکتب مقاومت" است. سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی چهره شناخته شده مقاومت در منطقه است و امروز جبهه مقاومت داغدار فرمانده ای شجاع است نابودی داعش و ایجاد ثبات و امنیت در منطقه به ویژه عراق و سوریه مرهون تلاشها و مجاهدتهای سپهبد شهید سلیمانی است. آمریکائیها به خوبی دریافته اند که با شهادت مردی از جبهه مقاومت، این نهضت به خاموشی نمیگراید و امروز فرزندان تربیت یافته مکتب حاج قاسم آماده جانفشانی از کیان مقاومت درمنطقه هستند. شهید سپهبد سلیمانی پرچمدار جبهه مقاومت بود و به خوبی توانست رزمندگانی که از کشورهای مختلف به عضویت در این جبهه مقدس درآمده بودند را متحد کرده و امت واحده را برای تبعیت از ولایت عملیاتی و در عمل انقلاب را صادر کرده و به نظام اسلامی عمق استراتژیک ببخشید.تشکیل جبهه و نهضت مقاومت امروز یک ضرورت مهم محسوب میشود چراکه شهید سلیمانی دستاوردهای بی شماری برای جهان اسلام با استفاده از نهضت مقاومت ایجاد کرد.شهید سلیمانی لباس مقدس سربازی را با هیچ پست و مقامی عوض نکرد از این رو در حیات مبارک و پربارش و بعد از شهادتش نیز محبوب و عزیز همه جریانهای فکری و سیاسی معتقد به جمهوری اسلامی ایران بوده و هست. سپهبد حاج قاسم سلیمانی الگوی کاملی از مجاهدت هوشمندانه و ایثار عارفانه بود که با بصیرت عمیق و درک صحیحی از شرایط و بحرانها در مسیر گسترش حق و عدالت و دفاع از اسلام حقیقی قیام کرد و در این راه با تبعیت خالصانه از رهبر و امام خویش از هیچ کوششی دریغ نکرد تا جایی که امروز در سراسر جهان ایشان را بهعنوان سردار مقابله با ظلم جبهه استکبار جهانی و دفاع از مظلومان و مستضعفان میشناسند. شهید حاج قاسم سلیمانی به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی تبدیل به یک جریان و چهره بین المللی مقاومت شد و مسیر دفاع از اسلام و آرمانهای بلند انقلاب و خط جهاد و مقاومت را با شهادت و خون خود طراحی کرد. در واقع شهید سلیمانی تداوم تاریخی مکتبی است که عدالتخواهی و حمایت از مظلوم براساس اصول اخلاقی و انسانی تعریف شده است و این مکتب، امروزه گفتمان کانونی مقاومت اسلامی است که در حوزه جغرافیایی وسیعی در داخل و خارج از مرزهای جهان اسلام از جمله در آمریکای لاتین توسعه یافته است.
دیپلماسی و روابط بین الملل در مکتب قاسم سلیمانی
شهید سلیمانی رویکرد امت محوری را در سیاست خارجی ایران تقویت کرد، این پیام در مقدمه قانون اساسی ذکر شده است، نگاه امت محور در سیاست خارجی مبتنی بر حمایت نظام جمهوری اسلامی از جنبشهای آزادی بخش و مستضعفان جهان است که شهید سلیمانی پرچمدار این امر بود.قانون اساسی کشور نگاه امت محورانه دارد یعنی در هر کجای دنیا گروههای آزادی بخشی وجود داشته باشد انقلاب اسلامی آنجا حضور دارد و باید به آنها کمک کند. این نگاه توسط سردار قاسم سلیمانی در درون منطقه گسترش یافت که میتوان این نگاه را در کشورهای منطقه از لبنان، سوریه تا عراق و یمن مشاهده کرد .با اشاره به داستان فرعون در قرآن کریم، یقینا می توان گفت امروز فرعون، همان رژیم ایالات متحده آمریکا است که سردار سلیمانی توانست با نگاه امت محورانه در مقابل این سلطه گرایانه فرعون زمان بایستد که اکنون این مبارزه را میتوان تا در بیخ گوش آمریکا مشاهده کرد، حتی جانشین خلف این سردار در سالگرد این شهید میگوید که چه بسا از درون خودتان انتقام این شهید گرفته میشود این همان نگاه امت محورانه شهید سلیمانی است.شهید سلیمانی یک جنبش علیه آمریکا ایجاد کرده است که دامنه آن را میتوان از آسیا تا آمریکای لاتین مشاهده کرد، بیان کرد: قطعا خون شهید سلیمانی از آمران و عاملان این عمل شنیع گرفته میشود و این یک وعده صادق است که پای آمریکا از متطقه کوتاه خواهد شد که این امر توسط جنبش ساخته شده خود شهید سلیمانی عملی خواهد شد.
سردار سلیمانی قدرتمندترین فرمانده نظامی غرب آسیا بود و بسیاری از تحلیلگران جهانی او را دومین فرد قدرتمند جمهوری اسلامی پس از رهبر انقلاب میدانستند؛ همچنین استراتژیهای نظامی او در خدمت سیاست خارجی قرار می گرفت. الگوی سردار سلیمانی در عرصههای استراتژیک به اندازهای حائز اهمیت بود که بسیاری از سران کشورها در دیدار از ایران خواهان مذاکره با او بودند بنابراین طرحها و ایدهها و عملکردهای سپهبد سلیمانی که میتوان آنها را بال اجرایی چارچوبهای سیاست خارجی بهخصوص در بُعد منطقهای دانست، میراث و الگویی را در عرصه نظام بینالملل پیشروی سیاستگذاران جمهوری اسلامی قرار میدهد که اتکا به آن راهگشای بن بست های سیاست خارجی خواهد بود. یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی ایران با شعار نه شرقی نه غربی حرکت در مسیر کسب جایگاه جهانی در مقام بازیگری اصلی در این عرصه بوده است؛ ابعاد فرهنگی و تمدنی مبتنی بر قدرت نرم جمهوری اسلامی، ظرفیتی است که ایران را شایسته ایفای چنین نقشی کرده است. در این میان محوریت سردار سلیمانی در تقویت بُعد دیگر قدرتسازی جهانی ایران یعنی حوزه نظامی، عملیاتی و بازدارندگی مبتنی بر شکلگیری نظم خاورمیانه بر محوریت ایران جایگاه جمهوری اسلامی در نقشآفرینی جهانی را دو چندان کرد.اذعان سیاستمداران و اندیشمندان کشورهای مختلف به حضور جمهوری اسلامی ایران برای حل بحرانهایی مانند سوریه، عراق، یمن و... نشان از همین هموارسازی مسیر ارتقای بازیگری ایران دارد.تقابل ساختار نظام بینالملل با ایران را میتوان سرچشمه همه چالشها نامید که هزینههای مادی بسیاری بر ایران وارد کرده است؛ اغراق نیست اگر تغییر مدار این تقابل را از پیروزی ساختار به ایجاد برتری به نفع ایران، بزرگترین میراث شهید سلیمانی در عرصه بینالملل بدانیم؛ چراکه سردار سلیمانی بهدلیل ویژگیهای منحصر به فرد در شکل و ماهیت مبارزه یعنی تمرکز همزمان بر عرصه نظامی و سیاسی و نیز تقابل غیر مستقیم با بازیگران رهبرِ ساختار، توانست هم در عرصه هنجاری وزن گفتمان پویای سیاسی و ایدئولوژیک ایران را ارتقا بخشد و هم در عرصه ژئوپلیتیکی مرزهای نفوذ ایران را گسترش دهد. این راهبرد بهعنوان بهترین و کم هزینهترین تاکتیک، بیشترین هزینه را به جبهه متخاصم ساختاری وارد کرد و دیپلماتهای ایران را در مذاکرات گوناگون در موقعیت برتر قرارداد.
نوام چامسکی در کتاب «دخالتها» معتقد است که کنترل ایران بر هلال شیعی وحشتناک ترین کابوس برای آمریکاست؛ تحولات دو دهه اخیر منطقه که متاثر از حضور و نفوذ مستقیم سردار سلیمانی بود، این کابوس را در بدترین شکل خود برای آمریکا بهعنوان بزرگترین دشمن جمهوری اسلامی به وجود آورد؛ ماحصل این کابوس یعنی تغییر توازن قدرت منطقهای به نفع ایران مهمترین رهاورد استراتژی شهید سلیمانی بود. این تغییر توازن در دل خود دو نتیجه را در عرصه بینالمللی برای ایران بههمراه داشت؛ توسعه عمق استراتژیک ایران در منطقه و بهدنبال آن ایجاد توان بازدارندگی بهعنوان یک شاخص مهم در تغییر الگوی ساختاری روابط بینالملل؛ این الگو مرز تهدیدات ایران را تا عمق راهبردی کشورهای متخاصم عقب راند. عینیترین میراث سردار سلیمانی نقش بسیار پررنگی در بازیگری ایران بویژه در بُعد منطقهای ایفا میکند و در نتیجه عرصه بینالمللی را نیز برای در نظر گرفتن منافع جمهوری اسلامی هموار کرد؛ تقویت و فعال شدن جنبشها و گروههای مردمی تاثیرگذار در تحولات سیاسی و نظامی کشورهای منطقه است. نقش سردار سلیمانی در این حوزه آن بود که توانست میان آرمان مشترک (حکومت اسلامی) جمهوری اسلامی و این گروهها پیوند برقرار کند؛ این پیوند که مبتنی بر آگاهی جمعی متاثر از آموزههای اصیل اسلامی است، زمینه تبدیل شدن به رفتار سیاسی را به دست آورد.
در پایان باید گفت که برخی از کارشناسان امنیتی ترور سردار سلیمانی را مهمترین مصداق اقدامات تروریستی در تاریخ ایالات متحده میدانند؛ دلیل این اهمیت را باید در جایگاه نقش سردار سلیمانی بهعنوان متغیری همهجانبه یافت که در سطوح مختلف ملی منطقهای و جهانی ایدئولوژی،گفتمان و ساختار مورد پسند نظام سلطه به رهبری آمریکا را به چالش کشید. در واقع شهید سلیمانی بر پایه ادراک و نگرش خاص سیاسی و همزمان شم نظامی بی نظیر خود بدترین کابوس ها را برای دشمنان جمهوری اسلامی پدید آورد؛ الگوی ساختاری ایجاد شده از سوی سردار سلیمانی بهگونهای است که در دوران حیاتشان با ایجاد بازدارندگی امنیتسازی فرامرزی و تغییر توازن منطقهای و پس از شهادت به واسطه این نمایش حیرتآور انسجام میلیونی در تشییع ایشان، زمینه افزایش نفوذ سیاسی، اعتبار اجتماعی و تاثیرگذاری منطقهای جمهوری اسلامی را در عرصه بینالملل فراهم آورد.
سیاست در مکتب حاج قاسم سلیمانی
این اصل حاکم بود بر رفتار سیاسی سردار شهید حاج قاسم که نه سیاستزده بود و نه سیاسیکار، مصداق جمله معروف شهید مدرس که میفرمودند سیاست ما عین دیانت ماست. سردار سلیمانی اعتقاد داشتند و در رفتارشان نیز اعمال میکردند. شهید سلیمانی در عین نزدیکی به برخی از گروهها و شخصیتهای سیاسی با همه تعامل داشت و هیچگاه اجازه نداد که جناحی او را مصادره کند. راز ماندگاری خون و محبت مردم به ایشان نیز در همین منش سیاسی نهفته است. او فارغ از جناحبندیهای سیاسی، با ایفای نقش در مهمترین مسئله منطقهای و سیاست خارجی کشور، تنها به اعتلای اسلام اندیشید؛ از همین رو بود که مورد احترام همگان از هر دسته و گروه و حزب سیاسی بود. باور به توحید و به دنبال آن پذیرش ولایت رسول اکرم و ائمه علیهمالسلام و در نهایت اعتقاد به، ولی فقیه اولین عنصر مکتب سیاسی حاج قاسم است که در رفتار و منش سیاسی او تحت عنوان عقلانیت (در حوزه سیاست داخلی) و مقاومت (در حوزه سیاست خارجی) نمود پیدا میکند. زندگی مجاهدانه سردار حاج قاسم سلیمانی مملو و مشحون از این سه عنصر است؛ «ولایت» در جای جای تصمیمات ایشان تأثیر گذاشته به گونهای که حتی یک لحظه نیز بر خلاف خواست و منویات امامین انقلاب اسلامی عمل نکردند.اما بروز عقلانیت سیاسی در صحنه داخلی کشور، مهمترین مشخصه این شهید عزیز است. هدف غایی حاج قاسم سلیمانی، اعتلای ایران اسلامی بود و در راه رسیدن به این هدف با تمامی جریانهای سیاسی تعامل داشت. به عبارت دیگر در دستگاه محاسباتی حاج قاسم سلیمانی اصالت با منافع ملت مسلمان بود و برای تحقق این منافع از ظرفیت تمامی جریانهای سیاسی استفاده کرد و تمامی همت بلندش را در راه کاهش تنش میان جریانها و ایجاد فهم مشترک از مفاهیم ملی و اسلامی؛ آن هم در صحنه عمل صرف کرد.اقدامات منطقهای حاج قاسم بیش از دیگر جنبههای شخصیتی ایشان برای ملت ایران قابل درک و فهم است؛ چه این که در طول حیات با برکت خود به واسطه نبوغ فکری و نظامی و همچنین مجاهدت مؤمنانه، به عنوان مرجع و فرمانده عملیاتی میدان مبارزه با استکبار جهانی و منطقهای شناخته شد. مقاومت مهمترین عنصر شخصیتی ایشان است که آن را از مکتب پیر و مراد خود یعنی امام راحل به ارث برده است. مجموعه این عناصر نشان میدهد که سردار سلیمانی در مشی سیاسی و عملی شاگرد امام راحل بود؛ همانطور که رهبری فرمودند: «اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن به شدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضیها سعی نکنند کمرنگ کنند، این واقعیت او است؛ ذوب در انقلاب بود، انقلابی گری خطّ قرمز او بود. در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود، امّا در عالَم انقلابی گری چرا، به شدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود. حاج قاسم سلیمانی در فراز سیاسی وصیتنامه حیرتانگیز خود مفهوم ولایتپذیری عملی را ارتقاء داده است. ایشان با تقسیم ولایتپذیری به «قانونی» و «تنوری» و «عملی»، سومی را اولیتر از دو نوع اول بیان کرده و معتقد است که مسئولین جمهوری اسلامی برای به دوش کشیدن بار مسئولیت باید به ولایت فقیه اعتقاد عملی داشته باشند. بر این اساس مراد از اعتقاد عملی گوش کردن توصیهها و تذکرات، ولی و عمل به آن است. نتیجه انضمامی چنین اعتقادی، ایجاد وحدت فراگیر در بین مسئولین خواهد بود.جملات ایشان در ایام فتنه ۸۸ به خوبی گویای این اصل است که فرمودند: «من یک معیار و شاخص برای شما بیان کنم که از من داشته باشید. اگر همین بزرگواری که اسم بردید و تمام مراجع و تمام روحانیت و تمام مسئولین و روسای سه قوه و تمام وزرا و دولت و همه و همه یک طرف باشند و رهبر معظم انقلاب یک طرف دیگر باشد، من در کنار رهبر معظم انقلاب در مقابل همه آنها خواهم ایستاد.» پنجمین توصیه سیاسی وصیتنامه حاج قاسم سلیمانی احترام و خدمت به مردم است. در نگاه حاج قاسم خدمت به خلق خدا عبادت خواهد بود؛ همانطور که رسول اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «مَنْ قَضی لأخیهِ المؤمنِ حاجه کانَ کمَن عَبَدَ اللهَ دَهرَه» که بدین معناست هر کس یک نیاز برادر مؤمن خود را برآورد، مانند کسی است که عمر خویش را به عبادت خدا سپری کرده باشد. اگر نگاه مسئولی خدمتگزاری به مردم بود، تمامی حواشی به کنار خواهد رفت و رقابت سیاسی به شکل امروزی اصالت نخواهد داشت. حاج قاسم معتقد است که خدمتگزاری با توسعه ارزشهای دینی برابر است؛ یعنی انجام این امر از سوی مسئولین منجر به نهادینه شدن ارزشها در سطح جامعه اسلامی میشود. در تحلیل سیره سیاسی شهید سلیمانی می توان گفت، تقلیل شخصیت کامل سردار سلیمانی به شخصیت اخلاقی صرف، مانع شناخت و ترویج اصول عملی وی است؛ رفتارشناسی حاج قاسم سلیمانی در فضای تحلیل سیاسی بیانگر این نکته است که او هیچ وقت به صورت علنی وارد دنیای سیاست نشد؛ مگر آنکه تکلیفش ایجاب کند، اما اهل سیاست آن را وارد خطکشیهای مرسوم کرده و رفتار این سردار بزرگ اسلام را جناحی تحلیل کردهاند؛ بنابراین بررسی مشی سیاسی ایشان نشان میدهد، تعامل و همکاری با جریانهای مختلف سیاسی در داخل کشور برای تحقق امنیت و منافع ملت بوده و گزاره اصلی سیاستورزی ایشان عبارت است از: «سیاست برای مردم».
ویژگی های مدیریتی شهید حاج قاسم سلیمانی
در بعد مبانی اندیشه تصمیم گیرندگان؛ ویژگی های شخصی حاج قاسم سلیمانی همچون دیگر فرماندهانی که در دوران دفاع مقدس تاریخ ساز شدند ازجمله شجاعت، جوان بودند، ا تدبیر بودن و شایسته بودن آنان در موفقیت این مراحل سهم بسزایی داشت. از حیث روح حاکم بر این فرایند توکل همراه با اقدام،خستگی ناپذیری در تبعیت و اعتماد کامل به امام و رهبر انقلاب به منزله فرمانده کل قوا، خدایی بودن فرماندهان، تکلیف گرایی و ایمان به شکست ناپذیری براساس این تلقی که شهادت یا کشتن دشمن هر دو حسن است و نیز بر اساس اعتقاد کامل به ایشان، اطمینان از سنن الهی با الهام از عقاید اسلامی ایمان محوری در شیوه جنگیدن ظهور آن در نمادها در طراحی تصمیمات بهبود، ایده پردازی اقناع کننده و جهت دهنده، شناخت اولیه تصمیم و به خصوص مشارکت دادن نیروهای مراتب پایین تر و اقناع فرماندهان ستاد و در فرایند تصمیم گیری رعایت اصل غافلگیری، فرایندهای متداخل در تصمیم گیری فرایند و طرفه تعاملی در جهت رشد دادن دیگر نیروها و استفاده بهینه ودقیق از امکانات نیروهای خودی و شناخت دقیق دشمن رعایت می شد. سبک مدیریتی حاج قاسم سلیمانی که از برکات دوران دفاع مقدس است توانست الگوی تازه ای از مدیریت را در کشور ایجاد کد که مبتنی بر ارزشهای بومی و داخلی است. سبک مدیریت جهادی با عناصری مانند نگرش توحیدی و اعتقاد به نقش مداوم خداوند در هدایت و نصرت مجاهدان و مومنان، تکلف گرایی، شجاعت و جسارت در اتخاذ تصمیمات خارق العاده، در عین حال محاسبه و تدبیر دقیق همه مراحل و تخمین نتایج تصمیمات اعتماد و اتکا به جوانان در مراحل مختلف فرماندهی از طراحی و اتخاذ تصمیمات گرفته تا اجرا و بازخودگیری، حضور و تنفس دائمی در فضای جهاد و عبادت و خلوص نیت و نیز التزام و اعتماد به ولایت امر و فرماندهی کل قواو برخورداری از روحیه ایثار و از خودگذشتی و فداکاری شناخته می شود. مسلما جهاد در راه خدا دال مرکزی گفتمان مدیریتی حاج قاسم را تشکیل می دهد. در این راه ولایت مداری و اطاعت از فرمانده کل قوا دال معنایی بسیار اساسی است. حاج قاسم سلیمانی با کوله باری از تجارب دوران دفاع مقدس یبک فرماندهی جهادی را در جبهه مقاومت بین المللی کرد و با نیازها و اقتضائات طیف متنوعی از کشورهای حوزه مدیترانه تا آسیای جنوبی تطبیق داد.
زندگی فرهنگی اجتماعی در مکتب حاج قاسم سلیمانی
شهید قاسم سلیمانی یک الگوی جدید در ایران و کشورهای منطقه بنیانگذاری کرد که ستون فقرات این الگو از دو عنصر عقلانیت و معنویت تشکیلشده است. روند شکلگیری این پارادایم دارای دو مرحلهی تحولی است. یکی قبل از شهادت و مرحلهی دیگر بعد از شهادت او آغازشده است. مرحلهی اول که قبل از شهادت وی میباشد و به دوران فعالیت او مربوط میشود شامل مقاومت و مبارزه سختافزاری در برابر حضور آمریکا در منطقه خاورمیانه است که منجر به شکست طرح «خاورمیانه بزرگ» میشود و عملاً آمریکا را با صرف ۷ تریلیون دلار هزینه از رسیدن به اهدافش ناکام میگذارد. مرحله دوم بعد از شهادت ایشان آغاز میشود و آن بعد نرمافزاری و روانی شهادت و حضور ضمنی و نامرئی ایشان در لایههای اجتماعی است که منجر به خیزش حس نفرت نسبت به آمریکا و کلیت غرب در ذهن و قلب ملتهای منطقه و خصوصاً ملت ایران شده است و این فضای عاطفی و هیجانی روزبهروز بیشتر گسترش مییابد و به مثابه یک شاخص و معیار برای رفتار سیاسی و اجتماعی درآمده است.این دو مرحله درنهایت منجر به شکلگیری یک پارادایم جدید (نمونه برتر) در زمینه سبک زندگیِ اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شده است و هر لحظه انقلابی جدید در ذهن و رفتار همفکران و دوستداران اش ایجاد میکند.این الگوی جدید که اکنون «مکتب سلیمانی» عنوان گرفته است از ابعاد گوناگون وجودی او نشأت میگیرد. زوایای وجودی وی متشکل از سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، معنوی، دفاعی و نظامی و امنیتی و صدالبته تمام این ابعاد تحت تأثیر روانشناسی شخصیت وی است که در قالب ۴ مؤلفه زیر قابلبررسی است:
نفوذ شخصیت: اینکه وی در عین نظامی بودن توانسته است بر دلها و عواطف مردم اثرگذاری کند و عملاً یک جغرافیای روانی نامحدود را به تصرف خود در آورد علت عمیق باطنی دارد. کاریزما و جذبهای که بتواند بر باورها و رفتارها اثرگذاری محسوس و نامحسوس ایجاد کند خود نشان از اخلاص، ساده زیستی، مردمآمیزی و پرهیز از ظاهرسازی است که مجموعه این ویژگیها همواره موردپسند و تحسین جامعه ایرانی است
هوش معنوی: بهکارگیری منابع معنوی برای حل مسائل مختلف یکی دیگر از ویژگیهای منحصربهفرد وی است که فقط رهبران مشهور و محبوب جهان از آن برخوردار هستند و آن درک حضور و اثرگذاری الهی در امور جهان است.
محیط: فضاها و شرایط اجتماعی که افرادی همچون قاسم سلیمانی در آن پرورش مییابند محیطهای فرهنگی و اجتماعی مولد و پیشرونده ای هستند که افراد را افق نگر و بلندنظر تربیت میکنند، از غنای فرهنگی برخوردار اند و جهان هستی توأمان با دید عقل و عشق ادراک میشود. آبوخاکی که هم قرآن و آموزههای دینی در آن ارائه میشود و هم حافظ، سعدی، خیام، ابوریحان بیرونی، بوعلی سینا، خواجه نظام الملک طوسی، شیخ مفید، ملاصدرای شیرازی، امیرکبیر، امام خمینی (ره) و سردار سلیمانی از آن متولد میشود یک آبوخاک عادی نیست بلکه معیار حقیقت و مبدأ تغییرات و تحولات انسانی و مادی و معنوی جهان است.
شناخت و ادراک جمعی ایرانیان: در ناهشیار جمعی ایرانیان همواره استقلال، آزادگی، خدامحوری، عدالتخواهی، حقیقتگرایی و آرمانخواهی موج میزند. راز و رمز اینکه در مراسم شهادت وی هم دینداران و هم آن بخش از جامعه که تعلقات دینی کمتری دارند، حضور پیدا کردند و همچنین؛ چپ و راست و موافق و مخالف را جذب خودکرده است را باید در عمق ناخودآگاه جمعی و تاریخی ایرانیان جستجو کرد. درنهایت قاسم سلیمانی در سیاست خارجی ایران مشی استقلال گرایی و حفظ عزتنفس ملی را در پیش گرفت و در سیاست داخلی نیز وحدتگرایی، همنوایی و انسجام ملی را ترویج کرد. این فینفسه یک مدل و الگوی راهبردی است که میتوان بر اساس آن سیاستگذاری انجام داد. مرد میدان بودن ایشان به معنای واقعی کلمه یعنی پرهیز از شعارگرایی و سیاست زدگی و انجام فعالیت جهادی و تابآوری در برابر سختیها که میتواند به مثابه یک الگوی اجرایی و عملیاتی برای حل مشکلات کشور بر اساس توانمندیهای درونی و ظرفیت نخبگانی باشد و حتی میتوان از این الگو برای کادرسازی استفاده کرد.
حرف آخر
حضرت امام خمینی(ره) بر پایه دین مبین اسلام و مکتب رهایی بخش آن و تمسک به اصول نابی همچون خط سرخ حسینی و تحقق عدالت علوی، بنیانگذار شجره طیبهای شد که با کلید واژه "انقلاب اسلامی" از آن یاد میشود، گرچه مهد زایش و پیدایش این مکتب در دوران معاصر جغرافیای ایران اسلامی بود ولی پیام فطری الهام بخش و سیال این مکتب که با اندکی خردورزی می تواند در جان و دل هر انسانی بنشیند، به مرزهای ایران اسلامی محدود نشد و طیف گسترده ای از آزادی خواهان شرق و غرب دنیا را با خود همراه نموده و فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی از ایران به سرزمین های دیگر صادر کرد.
شهید قاسم سلیمانی به یقین یکی از طلایه داران این مسیر عصاره ناب هشت سال دفاع مقدس است و رهبر معظم انقلاب در نخستین پیام خود به مناسبت شهادت این شهید عزیز، او را شاگرد مکتب امام خمینی (ره)، فرزند انقلاب و نمونه انقلابی تراز در مسیر پویش آرمانها و ارزش های ایرانی اسلامی برای نسل جوان امروز معرفی کرد و رگه های این مکتب را می توان در لابه لای سیره و کلام، تدبیر و عمل و وصیت نامه آن شهید بزرگوار به روشنی مشاهده کرد. شهید سلیمانی در حالی از منظر رهبر معظم انقلاب به عنوان مکتب معرفی شد که نماد تحقق واقعی ارزش هایی نظیر مقاومت، ایثار، از خود گذشتگی، اخلاص و اعتماد به وعده های الهی بود که همه این عوامل در میدان جهاد و مبارزه با دشمنان انسانیت به خصوص داعش و رژیم صهیونیستی در او تجلی عینی داشت.
نگاه جهان وطنی و فرامرزی حاج قاسم و مکتب او فارغ از هر نژاد، زبان و ملیت، جبهه مقاومت آزادگان جهان را در تقابل همه جانبه و نبرد با دهکده جهانی غربی قرار داده است، در واقع این مکتب، ترجمان جدیدی از جهانی شدن است که نقاب نیرنگ و فریب را از چهره پلید مدعیان کدخدایی دهکده جهانی برداشته و ماهیت استکباری آنان را بر همگان روشن می سازد. جنس مکتب شهید سلیمانی بیش از آنکه ناظر به میدان نبرد سخت باشد، گفتمانی است که زنجیر اسارت و بردگی برآمده از اندیشه استبداد و استکبار را در میدان مبارزه نرم از پای ذهنیت مسخ شده ملت ها پاره می کند و با تلنگری از جنس خودآگاهی نور روشن اسلام را بر مردمک چشمان خواب آلوده جامعه بشری می تاباند، تا بلکه پلک های سنگین و خسته خواب نماشدگان را به راه روشن عزتمندی و آزادگی رهنمون سازد. مکتب این اسوه مقاومت و پایداری نمای کاملی از راه روشن انقلاب جهت تحقق تمدن نوین اسلامی و شکل گیری امت واحده ای است که در عصر عسرت و انتظار، مقدمات ظهور منجی غایب را فراهم می کند.
مولف: علی نقی لو دبیرکارگروه امور ایثارگران جمعیت جانبازان و کارشناس ارشد مسائل سیاسی و بین الملل
فهرست منابع
۱-پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت الله خامنه ای، «مکتب حاج قاسم» گفت گو با حجت الاسلام پناهیان.
۲-خبرگزاری شبستان، «مکتب حاج قاسم یعنی برش رزآمد از مکتب قرآن و عترت»گفتگو با حجت الاسلام ارزانی.
۳-خبرگزاری رسمی حوزه، «بصیرت، مکتب حاج قاسم است».
۴-خبرگزاری دانشجویان «ایسنا»، «اساس مکتب حاج قاسم بصیرت است».